درست همانند یادگیری دوچرخه سواری، بهترین شیوه برای اینکه یاد بگیریم چگونه رمان بنویسیم، نوشتن آن است. با این حال، برخلاف راندن یک دوچرخه برای اولین بار، نوشتن یک رمان در روز گرمی تابستانی انجام‌پذیر نیست. این کار تعهد و پشتکار مناسبی را می‌طلبد. طبق گفته اکتاویا باتلر: «در شروع، شما مطالب خوبی نمی‌نویسید. مهملاتی را می‌نویسید که به خیالتان نوشته‌های خوبی هستند؛ سپس به تدریج در آن پیشرفت می‌کنید. به این دلیل می‌گویم، پشتکار یکی از با ارزش‌ترین صفات است.»

مثال کلیشه‌ایِ خوبی وجود دارد: کار رمان نویسی یک ماراتن است نه یک دو سرعت. هرچه بیشتر خود را قبل از نوشتن آماده کنید، شانس بیشتری برای اتمام آن دارید. مراحل زیر به شما برای ساختن زرهی مقاوم، در برابر بن‌بست‌های ناگهانی‌ای که ممکن است برای نویسنده رخ دهد، کمک می‌کنند.

زمانی که برای نوشتن رمان خود برنامه ریزی می‌کنید، باید بتوانید چنین پاراگرافی را برای خود بنویسید:

داستان من در ژانر{} و تم {} خواهد بود. با زاویه دید {} و در موقعیت مکانی و زمانی {} نوشته می‌شود. این داستان روایتگر قهرمانی به اسم {} بوده که با انگیزه {} در پی هدف {} می‌باشد. اما تضادهایی همچون {} کار را برای او دشوار کرده و خطراتی به مانند {} را برایش به همراه دارند.

برای نوشتن رمان از کجا شروع کنیم؟ از همین‌جا!

1. تولید ایده داستان

ممکن است برای اینکه ایده پردازی نکنید، بدیهی‌ترین کارها را بکنید. مانند: پیدا کردن مکانی مناسب برای نوشتن، خرید مجموعه لوازم التحریر با کیفیت و کارهایی از این قبیل برای یک نویسندگی خلاقانه. در حالی که تمامی این موارد نیز ممکن است به شما در مسیر نوشتن رمان کمک کنند؛ اما بدون صرف زمان برای استحکام آنچه که بنا به نوشتنش دارید، نوشتن رمان به نتیجه‌ای نمی‌رسد.

اگر ایده داستانی را در سر می‌پرورانید اما در ارائه آن مشکل دارید، سعی کنید یک یا دو سطر در مورد پیام آن بنویسید. وقتی قصد نوشتن رمانی را دارید، احتمالاً می‌خواهید پیامی را در دنیا منتشر کنید. پیامی که برخاسته از پسِ کتاب شماست، همان تم است که در کل داستان به آن تاکید خواهد شد. سعی کنید با فکر کردن به این پیام در مسیر ایده پردازی قدم بردارید.

به عنوان مثال رمان نوزده هشتاد و چهار، روایتگر مردی عاشق در جهانی است که فردیت و اندیشیدن در آنجا، نه تنها گناه بلکه جرم محسوب می‌شود. اما محتوای اصلی کتاب، در باب حقوق بشر برای آزادی حریم شخصی است.

در مقاله موضوع داستان نویسی، ایده هایی برای داستان نویسی وجود دارد که به شما کمک می‌کند.

2. مطالعه کتاب‌هایی در ژانرِ مرتبط با شما

جان چیور نویسنده آمریکایی می‌گوید: «بدون خواندن نویسنده نمی‌شوید. نوشتن، درست مانند یک بوسه است. به تنهایی قادر به انجامش نخواهید بود.»

 اگر می‌خواهید رمان شما در آینده برای خوانندگان جذاب باشد، نخست باید مثل یک خواننده بیاندیشید. راه حلش این است: خواندن!

دلایل زیادی برای ترغیب نویسنده‌ها به داستان خواندن وجود دارد:

  • شما به درک درستی از نوشته‌های پیشین خواهید رسید و خود را برای ارائه موضوعاتی جدید در آن ژانر آماده خواهید کرد.
  • از طرفی دیگر، با شناخت المان‌های محبوب خوانندگان، انتظارات مخاطبان را درک می‌کنید.
  • لذت می‌برید! اگر علاقه‌ای به خواندن ندارید، چرا می‌خواهید بنویسید؟

3. انتخاب زاویه دید در کتاب‌تان

می‌دانید چرا هرچه شایعات از فردی به فرد دیگر برسند، بیشتر از حقیقت دور می‌شوند؟ زیرا هر راوی، ناگزیر تعصبات و دیدگاههای خود را به ماجرا اضافه می‌کند. به همین دلیل، انتخاب زاویه دید رمان شما ، گام بسیار مهمی در شروع نوشتن داستان بلند شماست و تاثیرات زیادی بر خود داستان واقعی خواهد داشت.

چند زاویه دید:

اول شخص: داستان از منظر نویسنده اصلی قصه روایت می‌شود. ضمیر اصلی در این گونه روایت داستانی، «من» است.

دوم شخص: خواننده به شکل مستقیم مورد خطاب قرار می‌گیرد و از او خواسته می‌شود که خودش را در قالب شخصیت داستان قرار دهد. ضمیر اصلی در این گونه روایت داستانی، «تو» است.

سوم شخص حاضر: راوی فقط افکار و احساسات یک شخصیت در زمانی معین را دارد. ضمایر اصلی در این گونه از روایت داستانی، «او» یا «آنها» است.

سوم شخص غایب (دانای کل): راوی فردی آگاه به تمام احوالات شخصیت‌ها بوده و می‌تواند هر اتفاقی را برای هر شخصیتی در هر نقطه از داستان، فاش کند. ضمایر اصلی در این گونه از روایت داستانی، همانند سوم شخص حاضر است.

4. تعیین مکان و زمان 

این جمله از «غرور و تعصب» را در نظر بگیرید: "مردها در برابر صخره‌ها و کوه‌ها چه ارزشی دارند؟"

هنگامی که الیزابت بنت به منطقه پیک انگلستان در عصر گرجی سفر می‌کند، این خط در آن صفحه معنا می‌گیرد. اما اگر این کتاب در تگزاس امروزی روایت می‌شد و الیزابت بنت بیست ساله این واژه‌ها را به زبان می‌آورد، وصله‌ای ناجور به حساب می‌آمد. نکته کلیدی این بحث، «متن» است. متن یک داستان، همه چیز را از شخصیت‌پردازی تا طرح، تضاد و نکاتی فراتر دیکته می‌کند.

اگر قصد نوشتن رمان در مورد محیط یا فرهنگی خارج از اقلیم زیسته خود دارید، از تحقیقات کافیِ خودتان مطمئن شوید. در این شرایط، نوشته خود را در اختیار خوانندگان حساس و جزئی‌نگر قرار دهید.

5. پرورش شخصیت‌های اصلی

اگر تاکنون یک شام چند وعده‌ای خورده باشید، می‌دانید که ابتدا باید از کارد و چنگال‌ها (که بیرون هستند) شروع کنید و سپس به سمت داخل حرکت کنید. این قضیه در مورد پرورش شخصیت‌های شما صدق نمی‌کند. هرچند تصویر کردن شخصیت‌ها و اشاره به ویژگی‌های ظاهری برای یک نویسنده مهم است، اما شروع از درونیات شخصیت‌ها رویکردی بهتر است.

برای شروع شخصیت پردازی در داستان از اینجا شروع کنید:

هدف: شخصیت شما چه هدفی دارد؟ به عنوان مثال، هدف هری پاتر شکست لرد ولدمورت است.

انگیزه: چرا شخصیت شما این هدف را دنبال می‌کند؟ هری پاتر باید لرد ولدرمورت را شکست داده تا امنیت جهان جادوگران را تضمین کند و انتقام والدینش را بگیرد.

پویا یا ایستا: آیا شخصیت شما در طول داستان دچار تحولات اساسی خواهد شد یا تا حد زیادی، بی تغییر خواهد ماند؟

پس از ایجاد این عناصر مهم، می‌توانید به کنکاش در سایر جنبه‌های شخصیت‌های خود بپردازید:

۱. برای هر شخصیت فایلی مجزا درست کنید که تمام خصوصیاتش، از ظاهر تا خلقیات و خانواده‌اش را در بر بگیرد.

۲. با استفاده از این موارد پیشینه شخصیت‌هایتان را در نظر داشته باشید.

۳. اسمی مناسب برای شخصیت‌های خود انتخاب کنید.

6. ایجاد تضاد و تهدیدها

طبق گفته کرت وانه‌گت، جهان شمول‌ترین گونه داستانی، داستان «مردی در حفره» است: مشکلی برای شخصی پیش می‌آید و سپس سعی می‌کند خودش را از آن خارج کند.

نمونه دوم، داستان «از دست دادن معشوقه» است: شخصی داشته‌ای را از دست می‌دهد و سپس برای بازگرداندن آن تلاش می‌کند. در هر دو مثال، تضادی وجود دارد که داستان را پیش می‌برد. در صورت عدم وجود تضاد، رمان فقط یک گزارش طولانی می‌شود.

تضاد همان مجموعه موانعی است که قهرمانِ داستان در طول مسیرش با آنها مواجه می‌شود و باعث جذابیت مسیر پیروزی یا شکست کاراکتر می‌شود. در نوشتن رمان دو دسته کلی از تضاد وجود دارد که برای جذابیت، بهتر است هر دو مورد استفاده قرار بگیرند:

تضاد درونی: شامل ویژگی یا اختلالات درونی شخصیت‌های داستان می‌شود که مانع رسیدن آسان به اهدافشان می‌شود. به عنوان مثال، تضاد درونی فرودو در «ارباب حلقه‌ها»، تلاش برای ممانعت از گمراه شدنش در برابر حلقه است.

تضاد بیرونی: چه شرایط و موانعی خارج از کنترل قهرمان داستان، سد راه رسیدن او به هدفش هستند؟ سائورون، راه رسیدن به کوه (نابودی حلقه) را تقریباً غیر ممکن کرده است.

هنگامی که تضادهای اصلی رمانِ خود را معین کردید، باید تهدیدها را نیز مشخص کنید:

اگر تضاد بر شخصیت غلبه کند و مانع رسیدن او به هدفش شود، چه اتفاقی می‌افتد؟ به عنوان مثال، اینکه فرودو می‌خواهد حلقه را نابود کند، امری خوشایند است. اما چرا باید پیروزی او برای ما حائز اهمیت باشد؟ به این علت که سرنوشت تعادل سرزمین میانی مطرح است.

7. خلق طرح کلی

در دنیای داستان‌نویسی، غالباً دو نوع نویسنده وجود دارد: با برنامه‌ها و بی برنامه‌ها. احتمالاً حدس زدید که با برنامه‌ها پیش از شروع به نوشتن، برای چگونگی پیشبرد رمانشان برنامه‌ریزی می‌کنند. در حالی که بی‌برنامه‌ها معمولاً ایده‌ای کلی درباره داستانشان دارند؛ اما بدون ایجاد طرحی اولیه، آن را می‌نویسند.

اگر هدف نهایی شما نوشتن رمان برای انتشار است، پیشنهاد می‌کنیم که مسیر با برنامه‌ها را دنبال و یک طرح کلی ایجاد کنید. هنگامی که مانند اکثر نویسندگان به بن‌بست رسیدید، طرح کلیِ شما، حکم برگه آزادی از زندان را خواهد داشت. می‌توان از آن برای یادآوری در آینده استفاده کنید و تا حد زیادی باعث صرفه‌جویی در زمان شما خواهد شد.

راه‌های زیادی برای خلق طرح داستان وجود دارد؛ اما در اینجا چند روش امتحان پس داده‌ را به شما معرفی می‌کنم:

نقشه ذهنی: یک نمودار یا نوعی نمایش تصویری از نقاط پیرنگ، شخصیت‌ها، تم‌ها، تضادها و فصل‌های کتاب خود را درست کنید.

خلاصه داستان: طرح کلی‌ای دو الی سه صفحه‌ای را با جزئیات بیشتر که شامل عناصری اصلی همچون نقشه، شخصیت‌ها، تم‌ها و تضادها می‌شود آماده کنید.

لحن و ضرباهنگ: ضرباهنگ‌های داستان را به اختصار، طبقه‌بندی کنید.

شاکله اصلی داستان: فقط نکات کلیدی پیرنگ را یادداشت کنید. از آن به عنوان نقشه مسیریابی‌ای استفاده کنید که در آن تنها نام‌های مقاصد مشخص است. نحوه رسیدن به شما بستگی دارد.

تقدم با شخصیتهاست: با پرورش شخصیت‌های داستانتان، به آنها اجازه هدایتِ طرح کلی داستان را بدهید.

سکانس و صحنهها: صحنه‌های اصلی‌ای‌ که حتماً باید اتفاق بی‌افتند را بر حسب ترتیب زمانی بنویسید.   

8. انتخاب یک ساختار برای داستانتان

می‌دانیم که هر داستانی یک آغاز، میانه و پایان دارد. شما می‌توانید با ساختارشکنی، نحوه درک خوانندگانِ رمان خود را به شدت تغییر دهید.

به عنوان مثال، از ساختارهای زیر استفاده کنید:

شروع در نقطه اوج: اتفاقات ساده را کنار زده و مستقیم از نقطه اوج داستان شروع می‌کند.

 شروع از میانه: از جایی شروع می‌کند که در نمایش‌های کلاسیکِ سه‌پرده‌ای، «میانه داستان» نامیده می‌شود.

ساختار تو در تو: کاملاً مشابه با «سفر قهرمان»، داستان را با مجموعه‌ای از فراز و فرود روایت می‌کند.

اگر هشت مرحله فوق را پشت سر بگذارید، در مسیر رسیدن به یک رمان کامل هستید. در آن صورت تنها مسئله باقی مانده، دست به قلم بردن شما است!

9. تصمیم برای چگونه نوشتن رمان خود

حال که شما از با برنامه‌ها هستید، چگونه می‌خواهید رمان خود را بنویسید؟ با قلم و کاغذ؟ با وُرد؟ با کمک نرم‌افزار رمان‌نویسی یا ابزار قالب‌بندی؟ دیگر دوره استفاده از جوهر و مرکب به سر آمده و باید روش‌های جدیدی پیدا کرد.

 می‌توانید از این روش‌ها استفاده کنید:

- نرم افزار Calmly Writer: اگر نوشتن متون طولانی موجب پرش ذهن شما و گم کردن پاراگراف‌ها می‌شوند، این نرم افزار به کارتان می‌آید. چرا که به وسیله آن می‌توانید فقط پاراگرافی که در حال نوشتنش هستید را ببینید.

- نرم افزار Google Docs: حتما در مسیر نوشتن رمان نیاز پیدا می‌کنید به ورژن‌های گذشته رمان خود سری بزنید. به کمک این نرم افزار تمامی ورژن‌های نوشته شما قابل دسترس خواهد بود. سایر افراد (مانند خواننده ثانویه، ویراستار و …) نیز می‌توانند با داشتن دسترسی ایمیلی به فایل، به صورت آنلاین روی قسمتی از نوشته شما نظر بدهند یا اینکه قسمتی از متن را به صورت پیشنهاد یا مستقیم ویرایش کنند.

10. نوشتن برای بازار هدف مخاطب

فکر می‌کنید چه کسی قرار است رمان شما را بخواند؟ قطعاً همه افراد خواننده شما نیستند. اگر نگاهی به کتابخانه خود بیندازید، به شباهت کتابهایتان با یکدیگر، به لحاظ سبک نگارش، ژانر و سایر عناصر پی می‌برید. حالا به مخاطبان دیگری فکر کنید که قرار است با سلیقه‌ای خاص، کتاب شما را انتخاب کنند.

اگر در تلاش شناسایی بازار هدف کتاب خود هستید، این سؤالات را (در ذهنتان) از خواننده ایده‌آلِ خود بپرسید:

  • چند ساله هستند؟
  • چه ژانرهایی می‌خوانند؟
  • سرگرمی آنها چیست؟
  • نویسندگان محبوب آنها چه کسانی هستند؟
  • فیلم‌های محبوب آنها چیست؟
  • آیا در جایی خاص زندگی می‌کنند؟

این سؤالات را برای خود ادامه دهید تا بالاخره «تصویری ذهنی اولیه» از کتابتان در خود احساس کنید.

11. تعیین روالی برای نوشتن

در مورد اهمیت این مرحله کافیست به یاد داشته باشید که برای پیشرفت در هر هدفی، باید تمرین و کار مداوم، روال معمولی ما باشد. از آنجایی که همه ما هدف یکسانی (نویسندگی) داریم، بدون معطلی به نکاتی می‌پردازیم که موجب تحققش می‌شود:

زمان بدون تغییر: در برنامه‌ریزی خود زمان‌هایی را برای نوشتن مشخص کنید، که ثابت هستند. غیر از شرایطی فوق اضطراری، هیچ کار و برنامه‌ای نباید با آن بازه زمانی تداخلی داشته باشد.

عینی کردن پیشرفت: اهداف دست‌یافتنی و واقع‌بینانه خود را (اعم از تعداد کلمات یا صفحات) مشخص کنید. سپس هنگام تحقق آنها، «پیروزی‌های کوچک» را جشن بگیرید. اینگونه شیوه‌ها علاوه بر اشتیاق، باعث سرگرمی و میل بیشتر در نوشتن می‌شوند.

به رخ کشیدن: همانگونه که هنگام ترفیع در کار، جشن گرفته یا بقیه را در جریان خبرهای خوب می‌گذارید، همین رویه را در مورد پیشرفت رمان خود داشته باشید. پیگیری و سؤالات گاه و بیگاه اطرافیان، شما را مجبور به ادامه کار می‌کند.

حال که نسخه نخست خود را به سرانجام رسانده‌اید، فارغ از جشن و شادی برای این موفقیت، باید بدانید که کارتان هنوز تمام نشده است. شما در نسخه نخست فقط کلمات را روی کاغذ آورده‌اید؛ اکنون زمان تبدیل آن کلمات خام به داستانی ماندگار است.

12. لحاظ کردن ابزار و فنون ادبی

گاهی اوقات فهم علت ماندگاری یک رمان در ذهنتان، دشوار است. بهتر است برای درکش از نصیحت‌ها یا فنون ادبی کتاب‌های نویسندگان بزرگ وام بگیرید. به عنوان مثال، جمله کنایی معروف چخوف می‌تواند به شما کمک کند: «هر آنچه که به داستان ربط ندارد را بزدایید. وقتی در فصل اول گفته‌اید تفنگی بر دیوار آویخته است، در فصل‌های بعدی باید شلیک کرده باشد. در غیر این صورت نباید آن تفنگ بر دیوار آویخته می‌بود.»

13. تجدید نظر در داستانتان

ویرایش کلی با یک بازخوانی حاصل نمی‌شود. هر بار که داستان خود را می‌خوانید، به نکات جدیدی که نیاز به ویرایش دارند بر می‌خورید. برای اینکه در ورطه گمراهی بازنویسی گرفتار نشوید، بهتر است در هر بازخوانی یک نکته خاص را برای ویرایش مد نظر قرار بدهید. اگر احیاناً چشمتان به نکته مهمی خورد که خارج از چارچوب اصلاح آن نوبت بود، در جایی یادداشتش کنید و در نوبت خودش به سراغش بروید.

چند فاکتور که باید در طول این پروسه به آنها توجه کرد:

نشان بده، نگو: گاهی اوقات فقط لازم است مطلبی در رمان عنوان شود و شما آن را بیان می‌کنید. اشکالی به این شیوه وارد نیست اما تا حد ممکن سعی کنید به جای نقل کردن، آن را نشان دهید. جمله آنتوان چخوف را به یاد داشته باشید: «نگو که ماه درخشان است. تابش نور ماه را روی شیشه شکسته نشان بده.»

فعل «گفت»، بهترین دوست شماست: زمانی که به دیالوگ نویسی می‌رسید، ممکن است واژه‌هایی همچون «فریاد»، «اظهار» یا «خاطر نشان» شما را وسوسه کنند. اما واژه‌های مذکور، افعالی مستلزم زمان و مکانی خاص هستند. در صورتی که فعل «گفت» در 90 درصد مواقع کاربرد دارد. بدین معنا که بیشتر از افعالی استفاده کنید که محدود به زمان و مکانی خاص نبوده و بتوان در هر شرایطی، فارغ از حس و حال داستان به کار گرفته شوند.

از ادبیات پر تکلف خودداری کنید: نگارش بیش از حد پر طمطراق، نه تنها چیزی به داستان اضافه نمی‌کند بلکه باعث قطع شدن حس و رابطه مخاطب، در جریان دریافت پیامتان می‌شود.

14. نظرات خوانندگان ثانویه

کار خواننده ثانویه، خواندن نسخه پیش‌نویس، قبل از انتشار است. هدف از این مرحله، اخذ بازخورد از دیدگاه یک خواننده است. خواننده‌های ثانویه شامل دوست، آشنا، خانواده یا اشخاصی از محافل نویسندگی می‌شوند.

اخذ نظرات این دست از خوانندگان مرحله بسیار مهمی است. چرا که حین نوشتن داستان‌های طولانی، ممکن است حفره و ایراداتی از چشم نویسنده پنهان بماند. بازخورد آنها پیش از انتشار، به شما در جهت رفع مشکلات داستان کمک می‌کند. درست همانند امتیازهای کاربران فروشگاه آمازون به فروشنده‌ها، که در تصمیم یا انصراف از خرید شما مؤثرند.

15. همکاری با ویراستاری حرفه‌ای

یکی از مهمترین مراحل آماده‌سازی یک رمانِ آماده انتشار، استخدام ویراستار است. شاید هزینه بر باشد اما اگر به ساعت‌هایی که صرف نگارش رمان خود کرده‌اید فکر کنید، احتمالاً هزینه کردن برای یک متخصص در جهت سر و سامان دادن به آنها، منطقی به حساب می‌آید.

انواع ویراستارانی که ممکن است با آنها کار کنید:

ویراستار توسعه دهنده: اگر پس از اتمام دستنوشته خود قصد دارید با چند ویراستار همکاری کنید، بهتر است کارتان را با ویراستار توسعه دهنده شروع کنید. ویراستاران توسعه دهنده، با بررسی جامع رمان، شما را از مشکلات شخصیت‌پردازی تا  ساختاری مطلع می‌سازند.

ویراستار متنی: این ویراستاران نسبت به ویراستاران توسعه دهنده، رویکردی صفر و صدتری دارند. آنها در پیِ جستن اشتباهات نگارشی و ویرایشی و همچنین زبان روایی داستان هستند. به عنوان مثال، کلمات حشو یا اشتباهاتی در پاراگراف‌بندی را ویرایش می‌کنند.

ویراستار نمونه خوان: معمولاً آخرین مرحله از ویرایش به دست آنها انجام می‌گیرد و شما با گرفتن نسخه نهایی، از بابت آن مطمئن هستید؛ بعد از آنها بسیار به ندرت امکان یافتن ایراداتی در کتاب وجود دارد.

یک کامنت برای “15 مرحله برای نوشتن رمان ( داستان بلند)

  • امیرحصین says:

    بسیار کاربردی و کارآمد🙏ممنونم از اطلاعات خوب و پر محتوا🤙

پاسخ