برای شروع نوشتن منتظر الهام یک ایدهٔ خارقالعاده نباشید. البته ممکن است برخی نویسندگان بتوانند ایدههای ناب را بهطور خودجوش پیدا کنند، اما برای بقیهی ما انسانهای عادی (!)، فرآیند نویسندگی با نوشتن هر چیزی که به ذهنمان میرسد و سپس گسترش دادن آن آغاز میشود.
برای کمک به شروع شما (چون شروع مهمترین بخش است)، در اینجا چند تمرین نویسندگی برایتان آماده کردهایم. اگر میخواهید از آنها سرقت ادبی انجام دهید هیچ مانعی نیست!
تمرین نویسندگی داستان تخیلی
برای نویسندگانی که قصد دارند با داستانهای تخیلی خود قلب و ذهن خوانندگان را به دست آورند، در اینجا ۱۷ تمرین نویسندگی خلاق یا موضوع داستان نویسی آورده شده است:
۱. بازنویسی یک داستان محبوب کلاسیک
داستان رومئو و ژولیت را به یاد دارید؟ عشقی ناب و سرکش که در میان نفرت و خشونت شکوفا میشود و در نهایت به تراژدی ختم میشود. این داستان قرنهاست که خوانندگان و تماشاگران را مجذوب خود کرده است. اما اگر این داستان در دنیای امروز اتفاق میافتاد، چه شکلی بود؟ اگر رومئو و ژولیت در مدرسهای در تهران با هم آشنا میشدند و به جای دعوای خانوادگی، با مخالفت دوستان و معلمانشان مواجه میشدند، چه میشد؟
شما هم میتوانید با الهام گرفتن از داستانهای کلاسیک، آثاری جاودانه بیافرینید. شخصیتهای یک رمان معروف را بردارید و آنها را در زمان و مکانی جدید قرار دهید. به آنها زندگی و شخصیتی تازه ببخشید و ببینید چگونه با چالشهای دنیای مدرن مواجه میشوند. یا شاید هم بتوانید یک افسانهی قدیمی را با چاشنی طنز و کنایه بازنویسی کنید و به آن جانی تازه ببخشید.
استفاده از تمهای جاودانه مانند عشق، نفرت، خیانت، انتقام و... میتواند به داستان شما عمق و معنا ببخشد و آن را به اثری ماندگار تبدیل کند. این تمها در طول تاریخ، همیشه مورد توجه انسانها بودهاند و به همین دلیل است که داستانهای کلاسیک هنوز هم پس از گذشت قرنها، خوانندگان را به خود جذب میکنند.
۲. فانتزی بزرگ شما که به واقعیت تبدیل شده است
تا به حال به این فکر کردهاید که اگر رویاهایتان به حقیقت میپیوست، زندگیتان چگونه بود؟ اگر میتوانستید با یک ستاره پاپ ازدواج کنید، در یک گروه موسیقی معروف عضو شوید یا با قدرت جادویی پرواز کنید، چه اتفاقی میافتاد؟ شاید در خیال خود، قهرمان یک داستان هیجانانگیز هستید که دنیا را از شر یک هیولای غولپیکر نجات میدهد یا شاید هم یک دانشمند موفق که فرمول درمان سرطان را کشف کرده است.
رویاها میتوانند بسیار گوناگون و شگفتانگیز باشند. گاهی آرزوهای سادهای مانند پیدا کردن یک دوست خوب یا قبولی در یک امتحان سخت هستند و گاهی هم فانتزیهای پیچیدهتر و عجیبتر مانند سفر در زمان یا ملاقات با موجودات فضایی. اما نکتهی مهم این است که رویاها میتوانند به ما انرژی و امید بدهند و ما را به سمت اهدافمان سوق دهند.
حالا که کمی در دنیای بیکران رویاهایتان غوطهور شدید، چرا از آنها به عنوان موضوع نویسندگی استفاده نمیکنید؟ رویاهایتان را روی کاغذ بیاورید و به آنها جان ببخشید. شخصیتهای داستانتان را در دنیای رویاهایتان قرار دهید و ببینید چه اتفاقاتی برایشان میافتد. شاید یک داستان عاشقانهی زیبا، یک ماجراجویی هیجانانگیز یا یک کمدی خندهدار از دل رویاهایتان بیرون بیاید!
۳. گمانهزنی درباره یک رویداد در آینده
تصور کنید مردی میانسال، پشت میزش نشسته و به عکسی از نوهی تازه متولد شدهاش خیره شده است. لبخندی بر لب دارد، اما در چشمانش غمی مبهم نهفته است. او به زودی بازنشسته خواهد شد و نگران است که آیا زمان کافی برای تماشای رشد نوهاش، برای بازی کردن با او و برای ساختن خاطراتی فراموشنشدنی خواهد داشت؟ آینده برایش مانند اقیانوسی بیکران از احتمالات است، پر از امید و نگرانی، شادی و غم.
شما هم میتوانید از این احساسات و نگرانیها برای نوشتن داستانهایتان استفاده کنید. به اطرافتان نگاه کنید. چه کسانی در زندگیتان هستند که در آستانهی یک اتفاق بزرگ قرار دارند؟ یک جوان که به دنبال اولین شغلش میگردد؟ یک زوج جوان که منتظر تولد فرزندشان هستند؟ یا شاید یک پیرمرد تنها که به گذشتهاش مینگرد؟
با استفاده از احساسات واقعی و شخصیتهای ملموس، میتوانید داستانهایی خلق کنید که خواننده را عمیقاً تحت تأثیر قرار دهد. به آیندهی این شخصیتها فکر کنید. چه اتفاقاتی ممکن است برایشان بیفتد؟ چه چالشهایی را باید پشت سر بگذارند؟ چه شادیها و غمهایی را تجربه خواهند کرد؟
به یاد داشته باشید که آینده همیشه مملو از غافلگیری است. پس اجازه دهید تخیلتان آزادانه پرواز کند و داستانهایی بیافریند که خواننده را به سفر در زمان ببرد.
۴. بازنویسی یک مکالمه به شکلی که دوست داشتید پیش میرفت
روزی را که با دوستتان در کافه قرار داشتید و میخواستید از او به خاطر رفتار ناخوشایندش گله کنید به یاد بیاورید. در ذهنتان تمام جملات را مرتب کرده بودید، اما وقتی دوستتان مقابلتان نشست، زبانتان بند آمد و نتوانستید آنچه را که میخواستید بگویید. حالا روزهاست که به آن مکالمه فکر میکنید و با خود میگویید "کاش این طور میگفتم..." یا "ای کاش اصلاً آن حرف را نمیزدم!".
بهجای اینکه اجازه دهید این حسرت شما را عذاب دهد، چرا آن مکالمه را روی کاغذ نمیآورید؟ قلم و کاغذ را بردارید و تمام آنچه را که میخواستید بگویید، بنویسید. این بار هیچ ترسی از قضاوت شدن یا سوء تفاهم ندارید. میتوانید هر جملهای را که دوست دارید به زبان بیاورید، حتی اگر در واقعیت جرات گفتنش را نداشتهاید.
این کار نه تنها به شما کمک میکند تا احساساتتان را تخلیه کنید، بلکه یک تمرین نویسندگی عالی برای دیالوگنویسی است. وقتی مکالمهای را که در ذهن دارید روی کاغذ میآورید، به نکات ظریف دیالوگنویسی مانند لحن، ریتم و زبان بدن بیشتر توجه میکنید. حتی ممکن است این مکالمه بازنویسی شده، شما را به سمت ایدهای برای یک داستان جدید سوق دهد. شاید این شخصیتها و این مکالمه، جرقهای برای شروع نوشتن رمان یا نمایشنامه باشند!
۵. ترسی که به واقعیت پیوسته است
افراد نگران مدام، هرچند ناخودآگاه، ایدههایی برای داستانهای هیجانی، معمایی یا عاشقانه خلق میکنند، مخصوصاً آنجایی که همه چیز به هم میریزد. این افکار معمولاً با حل شدن نگرانی از بین میروند، اما چرا از این اضطرابها برای خلق داستان استفاده نکنیم؟ میتوانید آنها را به بخشی از داستانتان تبدیل کرده و از آنها برای لحظات اوج داستان بهره ببرید.
برای مثال، تصور کنید شخصی نگران از دست دادن شغلش است. این نگرانی میتواند به داستانی در مورد یک کارآگاه خصوصی تبدیل شود که در حال تحقیق در مورد یک شرکت فاسد است و در مییابد که اخراج او بخشی از یک توطئه بزرگتر بوده است. یا شاید نگرانی شما از تنهایی الهامبخش داستانی عاشقانه شود که در آن شخصیت اصلی با غلبه بر ترس از طرد شدن، عشق واقعی را پیدا میکند.
با کمی خلاقیت، میتوانید از هرگونه نگرانی، چه کوچک و چه بزرگ، برای خلق داستانهایی جذاب و گیرا استفاده کنید. به نگرانیهایتان به عنوان جرقههای خلاقیت نگاه کنید و اجازه دهید شما را به دنیایی از داستانها ببرند.
۶. از اشیاء اطرافتان الهام بگیرید
«کتاب مثل پیرمردی خسته و دانا بود که در گوشهای از کتابخانه به خواب فرورفته بود.»
شما هم میتوانید با کمی دقت و توجه، از اشیاء اطرافتان برای نوشتن داستان استفاده کنید. به هر چیزی که در اطرافتان میبینید، با دیدی جدید نگاه کنید. به شکل، رنگ، جنس و کاربرد آنها فکر کنید. چه داستانهایی در پشت این اشیاء نهفته است؟ چه احساساتی را در شما برانگیخته میکنند؟
شاید در خشخش برگهای خشک پاییزی، یک داستان عاشقانه پنهان شده باشد. یا شاید در صدای تیکتاک ساعت، یک ماجراجویی هیجانانگیز در انتظار شما باشد. حتی ممکن است در بخار گرم فنجان قهوه، داستانی جدید متولد شود!
هر چیزی در اطراف شما میتواند منبع الهام باشد، از یک مداد شکسته گرفته تا یک آباژور قدیمی. کافی است قلم به دست بگیرید و اجازه دهید تخیلتان شما را به دنیایی از داستانها ببرد.
۷. خاطرات را از دریچهی دیگران ببینید
خاطرات ما همیشه قابل اعتماد نیستند. ما معمولاً اتفاقات را از دیدگاه خودمان میبینیم و ممکن است جزئیات را فراموش کنیم یا آنها را تغییر دهیم. به همین دلیل، سعی کنید خاطراتتان را از دیدگاه دیگران نیز بررسی کنید. این کار به شما کمک میکند تا درک بهتری از افراد مختلف و دیدگاههای آنها داشته باشید.
روز اول مدرسه را به یاد بیاورید. شاید شما آن روز را با اضطراب و ترس به یاد میآورید، اما مادر شما احتمالاً با احساس غرور و شادی به آن نگاه میکند. هر کسی که در آن روز حضور داشته، خاطرهای منحصربهفرد از آن دارد.
برای انجام این تمرین نویسندگی میتوانید با افراد مختلفی که در خاطرهی شما حضور دارند، صحبت کنید. از آنها بخواهید که خاطراتشان را با شما به اشتراک بگذارند. عکسهای قدیمی و دفترچههای خاطرات را مرور کنید و سعی کنید خودتان را جای دیگران بگذارید و از زاویه دید آنها روایت کنید.
۸. یک مصاحبه خیالی با غریبهها ترتیب دهید
تصور کنید در یک کافه شلوغ نشستهاید و ناگهان چشمتان به فردی میافتد که با اشتیاق در حال خواندن کتابی قدیمی است. لباسهایش سبک خاصی دارد. کنجکاوی شما را به سمت او میکشاند و تصمیم میگیرید با او صحبت کنید. اما به جای یک مکالمهی معمولی، یک مصاحبهی خیالی را در ذهنتان ترتیب میدهید.
از او میپرسید: «اگر میتوانستید به گذشته سفر کنید، کدام لحظه را تغییر میدادید؟» یا شاید هم بپرسید: «بزرگترین ترس شما در زندگی چیست؟» با هر پاسخ، شخصیت او برای شما شفافتر میشود و ایدههای جدیدی برای نوشتن در ذهنتان شکل میگیرد.
شاید در میان پاسخهایش، متوجه شوید که او یک جاسوس بازنشسته است یا شاید هم یک نویسندهی معروف که در حال فرار از شهرت و سر و صدای زندگی شهری است. این مصاحبهی خیالی میتواند در قالبهای مختلفی مانند نوشتن داستان کوتاه، رمان، نمایشنامه و حتی شعر به کار برده شود و به شما در خلق شخصیتهایی منحصربهفرد و داستانهایی غیرقابل پیشبینی کمک کند. با استفاده از تکنیک مصاحبه، میتوانید به اعماق ذهن شخصیتهایتان سفر کنید و داستانهایی خلق کنید که خواننده را شگفتزده کنند.
۹. رویای کودکی، کابوس امروز!
شما هم از آن دسته بودید که رویای خلبان شدن را در سر میپروراندید؟ پرواز در آسمان، تماشای ابرها از بالا و سفر به نقاط مختلف دنیا. حالا تصور کنید که به رویایتان رسیدهاید، اما به جای لذت بردن از پرواز، با مسافران عصبانی، تأخیرهای طولانی و خستگی مفرط مواجه هستید. آیا هنوز هم این شغل برایتان جذاب است؟
شخصیت داستان شما میتواند یک خلبان باشد که از شغلش متنفر است. او روزها با مسافران بدخلق و شبها با بیخوابی دست و پنجه نرم میکند. شاید هم او دچار ترس از پرواز شده باشد یا شاید هم دلتنگ خانوادهاش باشد که به ندرت آنها را میبیند. این شخصیت در تنگنای سختی قرار گرفته است: از یک طرف به رویای کودکیاش رسیده و از طرف دیگر از شغلش متنفر است.
آیا او راهی برای نجات خود پیدا میکند؟ آیا میتواند عشق و اشتیاق را دوباره در خود زنده کند یا شاید هم تصمیم بگیرد مسیر جدیدی را در پیش بگیرد؟ این داستان میتواند به یک کاوش عمیق در مفهوم شادی، رضایت و تعقیب رویاها تبدیل شود.
۱۰. به دنبال الهام در صفحات کتابها بگردید!
یک کتاب را از قفسه بردارید، آن را به طور تصادفی باز کنید و انگشتتان را روی هر نقطهای از صفحه بگذارید. جملهای که انتخاب کردهاید، میتواند نقطهی شروع داستان شما باشد. اگر این جمله به نظر مناسب نرسید، میتوانید دوباره امتحان کنید، اما سعی کنید به دنبال جملهای خاص نباشید.
این جملهی تصادفی میتواند به روشهای مختلفی در داستان شما استفاده شود. میتوانید آن را به عنوان جملهی آغازین قرار دهید و با آن فضای داستان را شکل دهید. یا میتوانید آن را به عنوان دیالوگی کلیدی در داستان استفاده کنید که انگیزه یا تضاد یک شخصیت را آشکار میکند. حتی میتوانید از آن به عنوان یک بیانیهی تماتیک استفاده کنید که به مفهوم اصلی داستان اشاره دارد.
به یاد داشته باشید که نمیتوانید این جمله را عیناً در داستانتان کپی کنید و آن را منتشر کنید، زیرا این کار نوعی سرقت ادبی محسوب میشود. در عوض، از این جمله به عنوان یک "سرنخ" برای ایجاد ایدههای جدید استفاده کنید. این جمله میتواند الهامبخش شما برای خلق شخصیتها، فضاسازی، طرح داستان و حتی سبک نوشتن باشد.
این روش ممکن است شما را با چالشهای غیرمنتظرهای مواجه کند، اما از این عدم قطعیت نترسید. به خودتان اجازه دهید که با جریان داستان همراه شوید و ببینید که این جملهی تصادفی شما را به کجا میبرد.
۱۱. اگر مسیر دیگری را انتخاب میکردید، زندگیتان چگونه بود؟
در زندگی، لحظاتی وجود دارد که با تصمیمات ما شکل میگیرد. به یکی از این لحظات در گذشتهی خود فکر کنید. تصمیمی که مسیر زندگی شما را تغییر داد. حالا تصور کنید که در آن لحظه، انتخاب دیگری کرده بودید. اگر به جای ادامهی تحصیل، به سفر میرفتید، اکنون کجا بودید؟ اگر به جای ازدواج، روی شغلتان تمرکز میکردید، زندگیتان چگونه بود؟
این تصمیم میتوانست هر چیزی باشد، از یک انتخاب کوچک گرفته تا یک تصمیم بزرگ و سرنوشتساز. مهم این است که با تغییر آن تصمیم، مسیر زندگیتان نیز تغییر میکرد. سعی کنید جزئیات این زندگی جایگزین را تصور کنید. محیط اطرافتان، روابطتان، شغلتان و حتی شخصیتتان چگونه بود؟ چه چیزهایی را به دست میآوردید و چه چیزهایی را از دست میدادید؟
به احساسات و افکاری که در این زندگی جایگزین تجربه میکردید، فکر کنید. آیا خوشحالتر بودید؟ آیا احساس رضایت بیشتری داشتید؟ یا شاید هم احساس پشیمانی و حسرت میکردید؟ این تمرین نویسندگی میتواند به شما کمک کند تا درک بهتری از خودتان و تصمیماتتان داشته باشید.
۱۲. داستان در دل داستان بنویسید
فرض کنید یکی از شخصیتهای شما نویسنده است. میتوانید داستانی عجیب و غریب برای او خلق کنید که در حال نوشتن آن است. حالا این داستان را وارد زندگی شخصیتتان کنید و ببینید چه اتفاقی میافتد! میتواند به طور مستقیم بر زندگیاش اثر بگذارد، یا به طور غیر مستقیم و حتی به شکلی سورئال!
تصور کنید شخصیتی در داستان شما در حال نوشتن رمانی است که در آن شخصیت اصلی میتواند در زمان سفر کند. ناگهان، این شخصیت متوجه میشود که خودش نیز در حال تجربه پرشهای زمانی است و بین گذشته و حال در نوسان است. یا شاید هم شخصیت شما نمایشنامهنویسی است که دیالوگهای نمایشنامهاش به طور عجیبی در مکالمات روزمرهاش با دیگران تکرار میشود.
۱۳. شخصیتان را به جای خودتان به ماجراجویی بفرستید
شاید شما هم مثل بسیاری از نویسندگان، بیشتر وقتتان را در خانه میگذرانید و به جای تجربههای هیجانانگیز، کتابهای ماجراجویانه میخوانید. اما میتوانید شخصیتهایتان را به جای خودتان به دل ماجرا بفرستید! تصور کنید شخصیت شما شغل یکنواخت و کسلکنندهاش را رها میکند، تمام داراییاش را میفروشد و کولهپشتیاش را برمیدارد تا به تنهایی به قلب آمریکای جنوبی سفر کند.
در طول این سفر پر ماجرا، شخصیت شما با چالشهای بسیاری مواجه میشود. او باید در جنگلهای انبوه و کوهستانهای صعبالعبور راه خود را پیدا کند، با افراد عجیب و غریب و گاهی خطرناک روبرو شود و با ترسها و محدودیتهای خود مبارزه کند. شاید در میان راه، با قبایلی باستانی آشنا شود، در مراسم مذهبی آنها شرکت کند و با فرهنگ و آداب و رسوم جدید آشنا شود.
این تجربهها میتواند شخصیت شما را به کلی تغییر دهد. او اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکند، تواناییهای پنهان خود را کشف میکند و شاید حتی هدف جدیدی در زندگی پیدا کند. ممکن است در پایان سفر، او دیگر آن شخص قبلی نباشد و با دیدگاهی تازه به زندگی برگردد.
این ایده را میتوانید در قالب داستانهای ماجراجویانه، سفرنامه، رمانهای رشد و بلوغ و حتی داستانهای فانتزی به کار ببرید. با فرستادن شخصیتهایتان به ماجراجوییهایی که خودتان جرات تجربه کردن آنها را ندارید، میتوانید داستانهایی هیجانانگیز و فراموشنشدنی خلق کنید.
۱۴. قصههای ناگفتهی عکسهای قدیمی
تصور کنید در یک بازارچهی عتیقهفروشی، به جعبهای پر از عکسهای قدیمی برمیخورید. عکسها سیاه و سفید هستند و رنگ و روی زمان را به خود گرفتهاند. در میان آنها، عکسی نظر شما را جلب میکند: زنی جوان با لباسی بلند و چشمانی غمگین به دوربین خیره شده است. در پشت عکس، با خطی محو نوشته شده است: "به یاد عشق از دست رفتهام."
این عکس شما را به گذشته میبرد و ذهنتان را پر از سوال میکند. این زن که بود؟ چه داستانی پشت این چشمان غمگین نهفته است؟ عشق از دست رفتهاش چه کسی بود؟ آیا یک عاشق جوان بود که در جنگ کشته شده یا شاید هم عشقی ممنوعه که به ناچار از هم جدا شدهاند؟
به جزئیات عکس دقت کنید. لباسهای زن، مدل موهایش، محیط اطرافش و حتی حالت بدنش میتواند سرنخهایی از داستان او به شما بدهد. شاید اشیاء موجود در عکس نیز معنایی خاص داشته باشند. مثلاً یک کتاب روی میز میتواند نشان دهندهی علاقهی زن به مطالعه باشد یا یک گل پژمرده در گلدان میتواند نمادی از غم و اندوه او باشد.
این عکس میتواند نقطهی شروعی برای نوشتن یک داستان تاریخی، یک داستان معمایی، یک داستان عاشقانه و یا حتی یک اثر غیر تخیلی باشد. با تحقیق در مورد دوران و مکانی که عکس در آن گرفته شده است، میتوانید به داستانتان عمق و واقعیت بیشتری ببخشید. با کمی تخیل و کاوش، میتوانید قصههای ناگفتهی عکسهای قدیمی را زنده کنید و به آنها جانی تازه ببخشید.
۱۵. پاسخهای غلط، داستانهای جذاب!
سوالات عجیب و غریب مردم در گوگل، میتواند منبع الهام شما برای نوشتن داستانهای خندهدار باشد. به سوالاتی مثل "چرا کورن فلکس اختراع شد؟" پاسخهای غیرمنطقی و خندهدار بدهید، مثلاً "برای آموزش رقص هماهنگ به سنجابها!" این پاسخها را میتوانید در دیالوگها، افکار شخصیتها یا حتی اتفاقات داستان استفاده کنید و داستانهای طنز جذابی خلق کنید.
۱۶. از عناوین خبری عجیب و غریب الهام بگیرید!
گاهی اوقات واقعیت از داستان هم عجیبتر است. کافی است نگاهی به عناوین خبری عجیب و غریب بیندازید تا به این حقیقت پی ببرید. مثلاً به این عنوان توجه کنید: «مردی پس از گم کردن بلیط بختآزمایی خود، از خودش شکایت کرد و ۵ میلیون دلار غرامت خواست!» این عنوان به تنهایی میتواند ایدهای برای یک داستان کوتاه طنز یا حتی یک اتفاق عجیب و غریب در داستانتان باشد.
این عناوین خبری میتوانند به عنوان یک «موتور محرک» در داستان شما عمل کنند و باعث شروع یک سری اتفاقات شوند. آنها میتوانند باعث ایجاد درگیری، آشکار کردن نقاط ضعف شخصیتها و یا حتی تعیین لحن کل داستان شوند.
در اینجا چند عنوان خبری عجیب و غریب دیگر را برای الهام بخشیدن به شما ذکر میکنیم:
- "زنی ادعا کرد که با یک بشقاب پرنده ازدواج کرده است!"
- "مردی به جرم دزدیدن برج ایفل دستگیر شد!"
۱۷. دفتر خاطرات، اما با چاشنی خلاقیت!
نوشتن در دفتر خاطرات نه تنها به شما کمک میکند تا احساساتتان را بیرون بریزید، بلکه عادت نوشتن را در شما تقویت میکند و به خلاقیتتان پر و بال میدهد. اما اگر نوشتن از زندگی روزمرهتان برایتان کسلکننده است، کمی خلاقیت به خرج دهید! مثلاً به جای خودتان، از زبان ماهی قرمزتان بنویسید که هر روز شما را تماشا میکند و با تعجب به کارهایتان نگاه میکند.
میتوانید از دیدگاههای مختلف و غیرمعمول بنویسید، مثلاً:
- اشیاء: از زبان یک گلدان، یک ماشین تحریر قدیمی یا یک عروسک فراموش شده بنویسید.
- شخصیتهای تاریخی: خودتان را جای یک هنرمند معروف، یک شرور بدنام یا یک قهرمان گمنام بگذارید.
- مفاهیم انتزاعی: از زبان زمان، مرگ یا حتی خود کیهان بنویسید.
این نوشتهها میتوانند به داستانهای کوتاه، شعرها و حتی رمانهای تجربی تبدیل شوند. با کمی خلاقیت و شجاعت، میتوانید دنیای جدیدی از نوشتن را کشف کنید.
تمرین نویسندگی مستند
۱۸. به تیترهای خبری، چشم غره بروید
اخبار روز پر از موضوعات جذاب برای نوشتن است، اما گاهی لازم است کمی با دید انتقادی به آنها نگاه کنیم. مثلاً به این تیتر فکر کنید: «سیاست جدید حمایت از محیط زیست، آلودگی هوا را کاهش میدهد.» در نگاه اول، این خبر بسیار خوشحالکننده است، اما یک منتقد ممکن است بپرسد: «آیا این سیاست در درازمدت قابل اجرا است؟ آیا ممکن است پیامدهای منفی غیرمنتظرهای داشته باشد؟ هزینههای اجرای این سیاست چگونه تأمین خواهد شد؟»
با چشم یک منتقد به تیترهای خبری نگاه کنید و آنها را از زوایای مختلف مورد سوال قرار دهید:
- پیشفرضهای پنهان را به چالش بکشید: باورها و ارزشهایی را که دیدگاه مقاله را شکل دادهاند، شناسایی کنید.
- تفسیرهای جایگزین را بررسی کنید: به روشهای مختلفی که میتوان به همان حقایق و وقایع نگاه کرد، فکر کنید.
- سوگیریهای احتمالی را برجسته کنید: بررسی کنید که آیا مقاله دیدگاهی متعادل و عینی ارائه میدهد یا خیر.
این روش به شما کمک میکند تا:
- مهارتهای تفکر انتقادی خود را تقویت کنید.
- استدلالهای ظریفتر و قانعکنندهتری بنویسید.
- خوانندگان را در بحثهای معنادار درگیر کنید.
در اینجا چند تیتر خبری برای شروع به شما ارائه میدهیم:
- افزایش قیمت بنزین، مصرف سوخت را کاهش میدهد.
- شبکههای اجتماعی، باعث افزایش افسردگی در جوانان میشوند.
- هوش مصنوعی، بسیاری از مشاغل را در آینده از بین خواهد برد.
این ایده را میتوانید در قالب مقالات نظری، مقالات، پستهای وبلاگ و حتی سخنرانیهای ترغیبکننده به کار ببرید. با به چالش کشیدن دیدگاههای رایج و ارائه دیدگاههای جایگزین، میتوانید مطالبی خلاقانه و بحثبرانگیز خلق کنید.
۱۹. وقتی عقایدتان زیر و رو میشود
تا حالا شده کسی نظرتان را کاملاً عوض کند؟ مثلاً شاید قبلاً فکر میکردید تکنولوژی برای روابط اجتماعی مضر است، اما بعد از دیدن قدرت آن در اتصال افراد در طول همهگیری جهانی، نظرتان عوض شده باشد. به یاد بیاورید آخرین باری که نظرتان در مورد چیزی عوض شد چه بود. چه چیزی شما را متقاعد کرد؟ نظر قبلی شما چه بود؟ و حالا چه احساسی نسبت به آن موضوع دارید؟
برای اینکه بهتر بتوانید در این تجربه عمیق شوید، به این سوالات پاسخ دهید:
- چه استدلالها یا شواهد خاصی باعث تغییر نظر شما شد؟
- این تغییر نظر چه تأثیری بر اعمال یا روابط شما گذاشت؟
- احساسات چه نقشی در این فرآیند داشتند؟
میتوانید از این تجربه شخصی برای نوشتن متنهای مستند استفاده کنید که خواننده را به تفکر وادار میکند و شاید حتی نظر او را هم تغییر دهد.
۲۰. راهنمای شهر شما، اما نه از آن راهنماهای معمولی
تلههای توریستی و برنامههای سفر کلیشهای را فراموش کنید! شهر شما با جذابیتهای عجیب و غریب و گنجینههای پنهانش، شایستهی راهنمایی است که فراتر از سطح ظاهر آن باشد. یک راهنمای متفاوت و جذاب برای شهرتان بنویسید، راهنمایی که به جای فهرست کردن مکانهای توریستی معروف، خواننده را به دل کوچه پس کوچهها و مکانهای خاص و دیدنی میبرد.
میتوانید این راهنما را به روشهای خلاقانهی مختلفی طراحی کنید:
- برنامههای سفر موضوعی: برنامههای سفر منحصربهفردی را بر اساس علایق مختلف طراحی کنید، مانند «تور شکمگردی» ، «مسیر عاشقان تاریخ» یا «راهنمای هنردوستان».
- دیدگاه یک محلی: خاطرات شخصی، نکات داخلی و مکانهای پنهانی را که فقط اهالی شهر میشناسند، به اشتراک بگذارید.
- نقشهی تعاملی: یک نقشه با مکانهای مشخص شده و همراه با داستانها و توصیهها ایجاد کنید.
برای اینکه این راهنما واقعاً منحصربهفرد باشد، از این نکات استفاده کنید:
- لحن و شوخ طبعی خودتان را در راهنما منعکس کنید.
- از طنز برای تمسخر کلیشهها و تصورات قالبی مربوط به شهرتان استفاده کنید.
- تجربیات و خاطرات شخصی خود را که با خواننده ارتباط برقرار میکند، به اشتراک بگذارید.
به عنوان مثال، میتوانید در راهنمای خود به این موضوعات بپردازید:
- بهترین کافههای پنهان در کوچه پس کوچههای شهر
- داستانهای جالب و شنیدنی دربارهی مکانهای تاریخی
- غذاهای محلی و رستورانهای سنتی که توریستها از آنها بیخبرند
- تجربیات شخصی شما از زندگی در شهر و تعامل با مردم محلی
این ایده را میتوانید در قالب وبلاگهای سفر، مقالات شخصی و حتی راهنماهای تخیلی طنز به کار ببرید. با کمی خلاقیت و صداقت، میتوانید راهنمایی بنویسید که برای همیشه در ذهن خوانندگان باقی بماند.
۲۱. مستندسازی روند یادگیری یک سرگرمی جدید
تصور کنید به تازگی هنر پرورش بونسای را آغاز کردهاید. حالا میتوانید تمام تجربیاتتان را با دیگران به اشتراک بگذارید، از انتخاب اولین درختتان گرفته تا یادگیری تکنیکهای پیچیدهی هرس و شکلدهی. مطمئن باشید افراد بسیاری هستند که به این هنر علاقهمندند و دوست دارند از تجربیات شما یاد بگیرند.
میتوانید این کار را به روشهای مختلفی انجام دهید:
- راهنماهای گام به گام: دستورالعملهای مفصل و تصاویر آموزشی برای مبتدیان تهیه کنید.
- خاطرات و تجربیات شخصی: موفقیتها، شکستها و درسهایی را که در طول مسیر آموختهاید، با دیگران به اشتراک بگذارید.
- بررسی ابزار و مواد: نظرات و توصیههای صادقانهی خود را در مورد ابزار و مواد مورد نیاز ارائه دهید.
- معرفی منابع: سایر علاقهمندان، متخصصان یا منابع آنلاین را به دیگران معرفی کنید.
در کنار نکات فنی، به جنبههای احساسی و ذهنی این سرگرمی هم بپردازید:
- فواید احساسی و ذهنی پرورش بونسای را بیان کنید.
- چالشها و ناامیدیهایی را که با آنها مواجه شدهاید، توضیح دهید.
- تأثیر این سرگرمی بر زندگیتان را شرح دهید.
برای ارائه این اطلاعات، میتوانید از قالبهای مختلفی مانند پستهای وبلاگ، آموزشهای ویدئویی، دورههای آنلاین یا حتی یک کتاب راهنمای جامع استفاده کنید. همچنین میتوانید با سبکهای نوشتن متفاوت مانند خاطرات طنز، تأملات شخصی یا راهنماهای آموزشی آزمایش کنید.
با به اشتراک گذاشتن تجربیات و دانشتان در مورد پرورش بونسای، میتوانید به دیگران کمک کنید تا این هنر زیبا را یاد بگیرند و از آن لذت ببرند.
۲۲. نامهای به خودت، در گذشتههای دور بنویس
تصور کن روبهروی خودت، در سالهای جوانی نشستهای. همان کسی که پر از رویا و استرس بود و لباسهای عجیب و غریب میپوشید! حالا میتوانی با او صحبت کنی و هر آنچه را که در دلت داری، به او بگویی. میتوانی او را تشویق کنی، از تجربیاتت برایش بگویی یا حتی به خاطرات خندهدار و لحظات شرمآور گذشته بخندی.
در این نامه میتوانی به موضوعات مختلفی بپردازی:
- دلگرمی و انگیره: در لحظات سخت و چالشبرانگیز، به خودت در گذشته حمایت و اطمینان خاطر بده.
- درسهای آموخته شده: دانش و تجربهای را که از اشتباهات و تجربیاتت به دست آوردهای با او به اشتراک بگذار.
- خاطرات خندهدار: با لحنی شوخ و سرگرمکننده، به ویژگیهای عجیب و غریب و لحظات شرمآور گذشته نگاه کن.
- بخشش و پذیرش: به خودت در گذشته با مهربانی و درک نزدیک شو و اشتباهات او را ببخش.
برای اینکه این نامه واقعاً تأثیرگذار باشد، سعی کن:
- با صدا و سبک منحصربهفرد خودت بنویسی.
- در بیان احساسات و افکارت صادق و بیریا باشی.
- از کلیشهها و نصیحتهای معمولی پرهیز کنی.
به عنوان مثال، میتوانی در نامهات به این موضوعات اشاره کنی:
- آرزوها و رویاهایی که در جوانی داشتی
- ترسها و نگرانیهایی که تو را آزار میداد
- تصمیمات مهمی که در زندگیات گرفتی
- افرادی که در زندگیات تأثیرگذار بودند
این نامه میتواند به یک مقاله شخصی، شعر یا حتی یک داستان تخیلی تبدیل شود. با نگاهی به گذشته و صحبت با خودت در جوانی، میتوانی به بینشهای عمیقی دربارهی زندگی و رشد شخصیات دست پیدا کنی.
۲۳. اتاق ۱۰۱: کابوسهایتان را برای همیشه نابود کنید
دنیایی بدون صدای آزاردهندهی پشهها، جیغ گوشخراش دزدگیر ماشین یا یکنواختی روحخراش صبحهای شنبه را تصور کنید.
«اتاق ۱۰۱» جایی خیالی است که میتوانید تمام چیزهایی که از آنها متنفرید را به آنجا بفرستید تا برای همیشه از بین بروند. لیست شما چیست؟ شاید پر از مگسهای مزاحم، بوی بد سیگار، یا صدای ناخن کشیدن روی تخته سیاه باشد!
بیایید کمی عمیقتر به این موضوع فکر کنیم. چه چیزهایی واقعاً شما را عصبانی میکنند؟ میتوانید از بین موارد زیر انتخاب کنید:
- آزاردهندههای روزمره: افرادی که با دهان باز غذا میخورند، کسانی که آهسته راه میروند، رانندگانی که از راهنما استفاده نمیکنند.
- مسائل اجتماعی: نابرابری، بیعدالتی، تخریب محیط زیست.
- مفاهیم انتزاعی: تنبلی، شک به خود، ترس از شکست.
حالا وقت آن است که کمی خلاقیت به خرج دهید و دلایل تنفرتان را به شکلی طنزآمیز یا تفکربرانگیز بیان کنید. مثلاً میتوانید یک مقاله طنز بنویسید در مورد چرا از افرادی که با دهان باز آدامس میجوند متنفرید، یا شاید هم یک پست وبلاگ در مورد تأثیرات مخرب تنبلی بر زندگی انسان بنویسید.
خوانندگان را به چالش بکشید و از آنها بخواهید که آنها هم لیست "اتاق ۱۰۱" خودشان را با شما به اشتراک بگذارند. آیا آنها هم مثل شما از پشهها متنفرند؟ یا شاید چیزهای دیگری هستند که آرزو میکنند برای همیشه از بین بروند؟ میتوانید یک نظرسنجی یا بحث آنلاین راه بیندازید و نظرات مختلف را جمعآوری کنید.
با استفاده از این ایده، میتوانید مطالبی جذاب و بحثبرانگیز خلق کنید که خوانندگان را به تفکر و تعامل با شما تشویق میکند.
۲۴. در ستایش اعتیاد بنویس
تصور کنید در حال نوشتن قصیدهای برای عطر فریبندهی قهوه هستید، عطری که با هر نفس شما را به سمت خود فرا میخواند. گرمای فنجان در دستانتان و انرژی بینظیری که بعد از نوشیدن آن به شما هدیه میکند، شما را شیفتهی خود کرده است. قهوه، تنها یک نوشیدنی نیست، بلکه همدم شما در تنهاییها، محرک خلاقیتتان و انگیزه بخش شما برای شروع یک روز جدید است.
اعتیاد همیشه به معنای وابستگی به مواد مخدر نیست. هر چیزی میتواند برای شما به یک اعتیاد تبدیل شود، از عادتهای روزمره گرفته تا رفتارها و حتی افکار. به اعتیادهای خودتان فکر کنید:
- لذتهای کوچک روزمره: قهوه، شکلات، شبکههای اجتماعی، خرید آنلاین.
- اعتیادهای رفتاری: بازیهای کامپیوتری، قمار، کار بیش از حد، ورزش کردن.
- سوء مصرف مواد: سیگار، الکل، مواد مخدر.
حالا به این سوالات پاسخ دهید:
- چه چیزی شما را به سمت این اعتیاد میکشاند؟
- وقتی به آن تن میدهید یا در مقابل آن مقاومت میکنید، چه احساسی دارید؟
- این اعتیاد چه تأثیری بر زندگی شما گذاشته است؟
۲۵. جرقهای از یک نقل قول
«زندگی مانند دوچرخه سواری است. برای حفظ تعادل، باید به حرکت ادامه دهید.» این جملهی ساده و در عین حال عمیق از انیشتین، میتواند شما را به دریایی از تفکر و تأمل ببرد. چه ارتباطی بین زندگی و دوچرخه سواری وجود دارد؟ آیا واقعاً برای رسیدن به تعادل در زندگی باید همیشه در حال حرکت و پیشرفت بود؟ یا گاهی لازم است توقف کنیم و به اطرافمان نگاه کنیم؟
نقل قولهای معروف میتوانند جرقهای برای شروع یک نوشتهی خلاقانه باشند. آنها میتوانند احساسات، افکار و ایدههای جدید را در شما برانگیخته کنند.
۲۶. تجربههای شخصی، پژوهشهای عمیق
شاید شما هم مثل بسیاری از افراد، با اضطراب دست و پنجه نرم میکنید و دوست دارید دربارهی علل، علائم و روشهای درمان آن بیشتر بدانید. برای این کار، میتوانید به منابع مختلفی مراجعه کنید: کتابها، مقالات، مستندها، مصاحبه با متخصصان و حتی انجمنهای آنلاین. با مطالعهی این منابع، میتوانید دانش خود را در مورد اضطراب افزایش دهید و با تجربیات دیگران آشنا شوید.
اما فراموش نکنید که تجربیات شخصی شما نیز بسیار ارزشمند است. با ترکیب این تجربیات با پژوهشهایتان، میتوانید به بینشهای عمیقتری دست پیدا کنید و مطالبی منحصربهفرد و تأثیرگذار بنویسید. برای این کار، به این سوالات پاسخ دهید:
- آیا تجربیات شما با یافتههای پژوهشی مطابقت دارد؟ اگر نه، چه تفاوتهایی وجود دارد؟
- چه جنبههایی از این موضوع در منابع موجود نادیده گرفته شده است؟
- با توجه به تجربیات خود، چه راهکارها یا دیدگاههای جدیدی میتوانید ارائه دهید؟
به عنوان مثال، اگر در مورد اضطراب مطالعه میکنید، میتوانید تجربیات خود را با انواع اضطراب، علائم آن، روشهای مقابله و درمانهای مختلف مقایسه کنید. شاید شما با نوعی از اضطراب مواجه هستید که در منابع به آن اشاره نشده است، یا شاید هم روش مقابلهی منحصربهفردی را کشف کردهاید که میتواند برای دیگران مفید باشد.
این ایده را میتوانید در قالب مقالات شخصی، مقالات نظری، پستهای وبلاگ یا حتی روایتهای غیرتخیلی خلاقانه به کار ببرید. با ترکیب تجربه و دانش، میتوانید مطالبی بنویسید که هم خوانندگان را به تفکر وادارد و هم به آنها در درک بهتر موضوع کمک کند.
۲۷. کاوشی در قلب نوشتن
قلم به دست گرفتن و کلمات را روی کاغذ آوردن، مثل سفر کردن در دنیایی جادویی است. دنیایی که در آن میتوانید هر آنچه را که در ذهن دارید، به تصویر بکشید و با دیگران به اشتراک بگذارید. اما نوشتن چیست؟ چه احساسی در شما ایجاد میکند؟ چرا مینویسید؟
به تجربیات خودتان در نوشتن فکر کنید. چه زمانی بیشترین بازدهی را دارید؟ فرآیند نوشتن برای شما چگونه است؟ با چه چالشهایی مواجه میشوید؟ چه چیزی در نوشتن برای شما رضایتبخش است؟
شاید نوشتن برای شما راهی برای ابراز احساسات، بیان ایدهها یا حتی فرار از واقعیت باشد. شاید هم نوشتن به شما کمک میکند تا دنیای اطرافتان را بهتر درک کنید و با دیگران ارتباط برقرار کنید.
به این سوالات با صداقت و به طور کامل پاسخ دهید. کمی کاوش در درون خودتان میتواند بسیار جالب و حتی سرگرمکننده باشد! در این مسیر، ممکن است به بینشهای جدیدی دربارهی خودتان و علاقهتان به نوشتن دست پیدا کنید.
جعبه ابزار خلاقیت شما پر است، وقت نوشتن رسیده است!
با این همه ایدههای جذاب و الهامبخش و تمرینهای نویسندگی متنوع، دیگر هیچ بهانهای برای فرار از نوشتن ندارید! حتی اگر در نگاه اول هیچ کدام از این ایدهها برایتان جذاب نبود، باز هم سعی کنید قلم به دست بگیرید و بنویسید. گاهی الهام فقط با شروع نوشتن به سراغتان میآید.
خودتان را به چالش بکشید و هر روز حداقل یکی از این ایدهها را امتحان کنید، حتی اگر فقط برای چند دقیقه باشد. ممکن است در این مسیر، به گنجینههای پنهانی در درون خودتان دست پیدا کنید. نوشتن میتواند سفری به سوی خودشناسی، منبعی برای شادی و راهی برای برقراری ارتباط با دنیای اطرافتان باشد.
پس منتظر چه هستید؟ قلمتان را بردارید و شروع به نوشتن کنید! همانطور که پابلو نرودا میگوید: "بنویسید، حتی اگر فقط یک خط باشد. بنویسید، حتی اگر هیچکس آن را نخواند. بنویسید، زیرا نوشتن به شما کمک میکند تا خودتان را پیدا کنید."