خاطره نویسی روایتی شخصی است که نویسنده در آن جنبه خاصی از زندگی خود را به تصویر می‌کشد. به‌عنوان یک اثر غیرداستانی، خاطرات معمولاً به‌عنوان روایتی واقعی در نظر گرفته می‌شوند؛ هرچند پذیرفته شده است که لزوماً عینی نیستند و می‌توانند بازتابی شخصی از وقایع باشند که نویسنده آن‌ها را به خاطر می‌آورد.

واژه "خاطره‌" ریشه در کلمه فرانسوی "mémoire" دارد که به معنای "حافظه" یا "یادآوری" است. برای درک بهتر این مفهوم، بیایید نگاهی به چند نمونه مشهور از خاطره نویسی بیندازیم که شاید برخی از آن‌ها را بشناسید:

  • والدن اثر هنری دیوید تورو
  • خاکستر انجلا اثر فرانک مک‌کورت
  • شدن اثر میشل اوباما
  • بخور، دعا کن، عشق بورز اثر الیزابت گیلبرت
  • وحشی اثر شریل استریت

آسان است که خاطره‌نویسی‌های محبوب امروزی را با رمان اشتباه بگیریم. این خاطرات با طرح داستانی جذاب، شخصیت‌هایی باورپذیر، مضامین عمیق، توصیفات رنگارنگ و گفتگوهایی طبیعی، بسیار شبیه رمان‌ها به نظر می‌رسند. در واقع، از نظر ساختاری می‌توان خاطرات را مشابه رمان‌ها دانست؛ با این تفاوت که محتوای آن‌ها بر اساس رویدادهای واقعی شکل می‌گیرد. به عبارت ساده‌تر، خاطرات را می‌توان نوعی نثر غیرداستانی دانست که از حیث ساختار و روایت، ویژگی‌های داستان را به خود می‌گیرند.

تاریخچه مختصر خاطره‌نویسی

برای یافتن ریشه‌های خاطره‌نویسی باید به دوران روم باستان سفر کنیم. حداقل از قرن اول پیش از میلاد، با نگارش «خاطراتی در باب جنگل گالی» توسط ژولیوس سزار، می‌توان نخستین نمونه‌های خاطره‌نویسی را مشاهده کرد. این اثر نه تنها روایتی دقیق و موجز از جنگ‌ها را ارائه می‌دهد، بلکه به خواننده فرصت می‌دهد تا به ذهن یکی از بزرگ‌ترین فرماندهان نظامی تاریخ نیز نفوذ کند.

در طول قرون وسطی و رنسانس، نگارش خاطرات عمدتاً در انحصار طبقات حاکم بود. این اشراف‌زادگان با بهره‌مندی از اوقات فراغت، سواد و منابع مالی کافی، رویدادهای تاریخی، به‌ویژه وقایع دربار و جنگ‌های صلیبی که در آن‌ها نقش‌آفرین یا ناظر بودند را ثبت و تفسیر می‌کردند. فرانسوی‌ها در این زمینه پیشرو بودند و دیپلمات‌ها، شوالیه‌ها و مورخان برجسته‌ای همچون فیلیپ دو کومین و بلیز دو مونتلوک، با نگارش خاطرات، جایگاه خود را در تاریخ تثبیت کردند.

از قرن هفدهم به بعد، تمرکز خاطره‌نگاری از وقایع تاریخی به سمت افراد معطوف شد، اگرچه نویسندگان معمولاً کمتر به زندگی شخصی خود و بیشتر به توصیف اطرافیانشان می‌پرداختند. فرانسوی‌ها همچنان در این عرصه پیشتاز بودند و دوک دو سن سیمون با نگارش خاطرات دقیق و موشکافانه از دربار لوئی چهاردهم، به شهرت ادبی دست یافت. این خاطرات مملو از جزئیات جذاب درباره روابط دربار، دسیسه‌ها و شایعات است.

از ژولیوس سزار تا جولیا رابرتز: تحولی در خاطره‌نویسی

در طول تاریخ، نوشتن خاطرات به امری رایج در میان نخبگان تبدیل شد. این گروه نخبه عمدتاً از سیاستمداران و بازرگانان مرد تشکیل می‌شد که مایل بودند از دستاوردهای عمومی خود روایتی مکتوب به جا بگذارند. با این حال، این الگو همواره استثناهایی داشت. هنری دیوید ثورو، فیلسوف و نویسنده آمریکایی، در سال ۱۸۵۴ با انتشار کتاب «والدن» رویکردی متفاوت را پیش گرفت. وی در این اثر، دو سال زندگی خود را در کلبه‌ای ساده در ماساچوست به تصویر کشید و نشان داد که چگونه می‌توان در طبیعت و به دور از هیاهوی زندگی شهری، به آرامش و رضایت رسید.

بن یهودا در کتابش با عنوان «خاطرات: یک تاریخ»، یک درخت خانوادگی ترسیم می‌کند که «والدن» را به عنوان پیش‌درآمدی بر موفقیت امروزی خاطرات معنوی و سبک «شیک لیت» مانند «بخور، دعا کن، عشق بورز» و «پروژه خوشبختی» گرچن روبن معرفی می‌کند. او همچنین این سبک خاطره‌نویسی را به سنت ادبی طولانی «آنچه در این سال بر من گذشت» پیوند می‌دهد که کتاب «سال تفکر جادویی» جوآن دیدین را به ما هدیه داد.

اما یهودا حتی ریشه‌های عمیق‌تر این خاطرات معنوی را به «اعترافات آگوستین قدیس» می‌رساند که در سال ۳۹۷ میلادی نوشته شده است. آگوستین در این کتاب به جوانی گناهکارانه‌اش اعتراف می‌کند؛ جوانی که با خوردن گلابی‌های دزدیده شده سپری شده بود و سپس به راه مسیحیت گروید.

یهودا معتقد است که پس از پیدایش نوعی خاطره‌نویسی، این ژانر به تولید زیرشاخه‌های جدید ادامه خواهد داد. به عنوان مثال، می‌توان رگه‌هایی از خاطرات حرفه‌ای و روزانه‌ی پراکنده را در کتاب پرفروش پزشکی آدام کی، «این درد داره»، مشاهده کرد. با این حال، وجه مشترک همه خاطره‌ها این است که به ما اجازه می‌دهند تا یک غریبه را از نزدیک و به طور صمیمانه‌ای بشناسیم؛ چشم‌اندازی که کنجکاوی ذاتی ما را برمی‌انگیزد و احتمالا هرگز کهنه نخواهد شد.

آیا خاطره‌ نویسی همان خود زندگی نامه است؟

تفاوت‌هایی بین خاطرات و خود زندگینامه وجود دارد. هر دو روایت تجربیات شخصی نویسنده هستند، اما رویکرد آن‌ها متفاوت است. زندگینامه معمولاً کل زندگی فرد را از تولد تا زمان نگارش پوشش می‌دهد و روایتی منسجم از وقایع مهم زندگی او ارائه می‌کند. این روایت به دنبال پاسخ به پرسش‌های اساسی مانند «چه کسی»، «چه چیزی»، «کجا»، «چه زمانی» و «چرا» در هر مرحله از زندگی است.

خاطرات، برخلاف زندگینامه، بر روی لحظات، رویدادها یا دوره‌های خاصی از زندگی تمرکز می‌کند. نویسنده در خاطرات، اغلب به احساسات، افکار و برداشت‌های شخصی خود از آن لحظات می‌پردازد و کمتر به دنبال ارائه یک روایت جامع و زمانی از کل زندگی است.

مثالی از زندگینامه: کتاب «راه طولانی به سوی آزادی» اثر نلسون ماندلا، یک نمونه کلاسیک از زندگینامه است. این کتاب، روایتی جامع و زمانی از زندگی ماندلا از کودکی تا رسیدن به مقام ریاست جمهوری آفریقای جنوبی ارائه می‌دهد و جزئیاتی از مبارزات او برای آزادی، دوران زندان و نقش او در پایان آپارتاید را شرح می‌دهد.

در مقابل، خاطره‌ نویسی در انتخاب زمان و روایت بسیار آزادتر است. محدودیت‌های ساختاری خودزندگی‌نامه در آن کمتر است و نویسنده می‌تواند با تمرکز بر لحظات کلیدی یا جنبه‌های خاصی از زندگی، به کاوش عمیق در افکار و احساسات خود بپردازد. برای مثال، در کتاب «گرفتن و کشتن»، رونان فارو روزنامه‌نگار، ماجرای تحقیقات خود را که به جنبش #MeToo انجامید، روایت می‌کند. ویلیام فینگان نیز در «روزهای بربر»، عشق و اشتیاق عمیق خود به موج‌سواری را به تصویر می‌کشد.

گاهی گفته می‌شود که تفاوت اصلی خاطره‌نگاری و خودزندگی‌نامه در تاکید بر داستان‌گویی است، اما این تنها تفاوت میان آن‌ها نیست. در واقع، یک خودزندگی‌نامه خوب نیز باید توانایی روایتگری قوی داشته باشد.

خاطره‌نویسی، امتیاز انحصاری سلبریتی‌ها نیست

امروزه، اغلب خاطرات پرفروش توسط سلبریتی‌ها (یا نویسندگان آن‌ها) به رشته‌ی تحریر درمی‌آید. طبیعی است که ناشران تمایل دارند تا از شهرت و پایگاه مخاطبان افراد مشهور برای افزایش فروش کتاب‌هایشان استفاده کنند. اما این به معنای آن نیست که برای روایت داستان زندگی خود، باید یک ستاره واقعی یا یک شخصیت جنجالی باشید.

پل کار، نویسنده‌ی سه خاطره‌ی منتشرشده، می‌گوید: «باید دلیلی به مخاطبان بدهید تا برایتان ارزش قائل شوند. آن‌ها نیاز دارند تا با داستان شما ارتباط برقرار کنند و با آن همزادپنداری کنند.»

شاید شما یک چهره شناخته شده نباشید، اما داستان زندگی هر فردی می‌تواند جهانی باشد و به دیگران الهام بخشد. شاید تجربیات شما به گونه‌ای بیان شود که به دغدغه‌های مشترک انسان‌ها بپردازد یا راه حلی برای مشکلات روزمره ارائه دهد. نوشتن خاطرات تنها به شهرت و سودآوری محدود نمی‌شود. دلایل شخصی و ارزشمندی برای این کار وجود دارد:

  • ثبت و یادآوری: خاطرات به شما کمک می‌کنند تا لحظات مهم زندگی‌تان را برای همیشه به خاطر بسپارید.
  • میراث‌گذاری: داستان‌ها و درس‌های زندگی‌تان را برای نسل‌های آینده به یادگار بگذارید.
  • مستندسازی سفرها: ماجراهای سفرهایتان را ثبت کنید تا برای همیشه زنده بمانند.
  • تسکین درد: درباره تجربیات دشوار بنویسید تا احساس بهتری پیدا کنید.
  • ایجاد ارتباط: با نوشتن داستان‌هایی که دیگران با آن همزاد پنداری می‌کنند، ارتباط عمیقی برقرار کنید.

اگر حتی یک نفر از خواندن داستان شما لذت ببرد یا به او کمک کند، همین دلیل کافی است تا قلم به دست بگیرید و شروع به نوشتن کنید.

پاسخ