در ظاهر، نوشتن کار سادهای به نظر میرسد؛ فقط کافیست کلمات را پشت سر هم بچینیم. اما هر نویسندهای میداند که گاهی اوقات، فاصله بین دو کلمه میتواند به اندازهی یک اقیانوس ناامیدی باشد.
اگر شما هم این احساس را تجربه کردهاید و یا میخواهید بدون اینکه در باتلاق ناامیدی فرو بروید، مهارت نویسندگیتان را ارتقا دهید، این 20 نکتهی کاربردی برای شماست.
۱. شروع به بیشتر نوشتن کنید
مالکوم گلدول، نویسنده کتاب پرفروش "اصول"، معتقد است برای تسلط بر هر مهارتی، از جمله نویسندگی، حدود ده هزار ساعت تمرین نیاز است. حتی اگر فقط دو ساعت در هفته به نوشتن اختصاص دهید، این زمان اضافی میتواند پیشرفت قابل توجهی در مهارتهای نوشتاری شما ایجاد کند. با وجود اینکه لغات جدید به طور ناگهانی به ذهن شما هجوم نمیآورند، اما با صرف زمان بیشتر برای نوشتن، میتوانید:
- عادات نوشتاری خود را بشناسید: متوجه شوید در چه زمانی از روز و در کجا بهترین ایدهها به ذهنتان میرسد.
- انضباط نوشتاری پیدا کنید: برای نوشتن منظم برنامهریزی کنید، بهخصوص اگر قصد دارید یک کتاب یا پروژه طولانی مدت را به پایان برسانید.
- سبک نوشتاری خود را کشف کنید: متوجه شوید به چه ژانری علاقه دارید، مثلاً رمان ادبی یا داستانهای فانتزی.
- ایدههای جدید تولید کنید: با نوشتن مداوم، ذهن شما برای خلق ایدههای تازه آماده میشود.
۲. تمرین خواندن آثار نویسندگان دیگر
در کتاب پرفروش استیون کینگ، «راز نوشتن»، او اینگونه بیان میکند که «اهمیت واقعی خواندن در ایجاد حس راحتی و آشنایی با فرایند نوشتن است. انگار که با مدارک کامل، آمادهی ورود به دنیای نویسندگی میشوید.»
در سطح واژگان، ساختار جمله و ریتم، این حس راحتی و آشنایی که کینگ از آن سخن میگوید، به طور ناخودآگاه در ذهن شما شکل میگیرد و به تدریج مهارتهای درک و تحلیل شما را تقویت میکند. در سطح طرح و ساختار داستان، شما به طور فعال به دنبال کشف راهکارهای خلاقانهی نویسندگان دیگر میگردید. با شناخت روشهای مختلف استفاده از کلمات، شما به یک نویسندهی حرفهای تبدیل میشوید.
در نهایت، هرچه بیشتر به ذهن خود غذاهای فکری متنوع بدهید، خلاقیت شما نیز غنیتر خواهد شد.
۳. مهارت های نوشتاری را از متون دیگر بیاموزید
یادگیری نوشتن فقط به مطالعهی ناخودآگاه محدود نمیشود. شما باید فعالانه به دنبال بهبود مهارتهایتان باشید. یکی از بهترین روشها تحلیل دقیق نوشتههای نویسندگان حرفهای است. برای کسب بهترین نتیجه روی متونی تمرکز کنید که به ژانر یا سبک نوشتاری شما نزدیکتر هستند.
اگر میخواهید در روزنامه یا مجله بنویسید، آثار منتشر شده در این نشریات را بخوانید. اگر شاعر هستید، مجموعه شعرهای خوب را بررسی کنید. اگر محقق هستید، مقالات علمی معتبر را مطالعه کنید. هر جمله را با دقت بخوانید و به این فکر کنید که شما چگونه آن جمله را مینوشتید. تفاوتها را بررسی کنید. ببینید نویسنده چگونه از تکرار کلمات جلوگیری کرده و طول جملات را تنظیم کرده است. به کلماتی که میتوانستند در جمله بیایند اما حذف شدهاند توجه کنید. با انجام این تمرینها، میتوانید به نویسندهای بهتر تبدیل شوید.
۴. مطالعه نمونههای نظریههای نگارش
علاوه بر یادگیری ترفندهای نویسندگان دیگر از طریق خواندن آثارشان، میتوانید در مورد نظریههای اساسی نگارش نیز مطالعه کنید. یادگیری در مورد ساختار داستانها و مدلهای اساسی مختلف که داستاننویسان و نمایشنامهنویسان به آنها تکیه میکنند برای هر نویسندهی تازهکاری ارزشمند است.
هر چقدر هم که مردم دوست داشته باشند وانمود کنند که نوشتن یک هنر عرفانی است که به طور الهی توسط الهامات جادویی به فردی عطا میشود، بخش عمدهای از آن به تلاش فعال نویسنده بستگی دارد.
۵. سعی کنید خودتان باشید
بعضیها معتقدند برای تقویت مهارت نوشتن باید به قالبهای از پیش تعیین شده بچسبیم. این قالبها برای نوشتههای سادهای مثل اسناد حقوقی یا پیشنهادهای کاری بسیار مفیدند. (در این موارد، دقت، صراحت و رعایت دستور زبان تمام چیزی است که نیاز دارید.) اما برای سایر موارد بهتر است در مورد ساختار داستان و اینجور چیزها اطلاعات کسب کنید، اما هیچوقت آنقدر به قالبها پایبند نباشید که شخصیت خودتان را از دست بدهید.
هر کسی ویژگیهای منحصربهفرد خودش را دارد: حس شوخطبعی، علاقهها، نظرات و… این ویژگیها رو میشود در نوشتن به کار برد و با آنها حتی موضوعات تکراری را هم جذاب کرد.
۶. سبکهای نوشتاری جدید را آزمایش کنید

احساس میکنید در نوشتن به بنبست خوردهاید؟ وقت آن است که رویکرد خود را تغییر دهید. نوشتن در ژانر یا فرمی کاملاً متفاوت میتواند ذهن شما را تازه کند و الهامات جدیدی برایتان به ارمغان بیاورد. جورج آر. آر. مارتین، نویسندهی پرطرفدار ژانر فانتزی، با نوشتن داستانهای کوتاه و حتی کتابهای مرجع در کنار رمانهای حماسی خود، نشان داده است که تنوع در نوشتن میتواند تا چه اندازه مفید باشد.
۷. طرح کلی کتاب خود را بنویسید
آغاز و پایان هر نوشتهی خوب، صرف نظر از داستان بودن یا نبودن آن، از اهمیت ویژهای برخوردار است. هر نوشتهی موفق، داستانی درونی دارد: روایتی با قوس کامل که باید در نقاطی منطقی آغاز و پایان یابد تا ارزش کلی اثر را افزایش دهد. نویسندگان مبتدی اغلب با مشکل آغازهای کند و طولانی دست و پنجه نرم میکنند. گویی نویسنده زمان زیادی را صرف مقدمهچینی میکند. ممکن است چند پاراگراف یا حتی یک فصل کامل را به مقدمه اختصاص دهد، بدون آنکه به بخش جذاب داستان برسد.
برای بهبود آغاز داستان، سعی کنید بخشهایی از آن را حذف کنید تا تاثیر کلی متن بدون آن بخشها را بسنجید. ممکن است متوجه شوید که ادامهی داستان جذابتر است و در این صورت، آغاز واقعی خود را پیدا کردهاید. پایان هر اثر نیز به همان اندازه اهمیت دارد. همانطور که جاسمین کرکباید، ویراستار و ناشر سابق میگوید:
«هر موضوع فرعی و تمامی رشتههای اصلی داستان باید به نتیجهای روشن و رضایتبخش برسند. اگر قرار است پایان داستان مبهم باقی بماند، باید به گونهای این ابهام را برای خواننده ایجاد کنید که او به این قصد نویسنده پی ببرد.»
۸. روشن و ساده بنویسید
هنگام ویرایش، به منظور اصلیتان در هنگام نوشتن فکر کنید. برای این کار باید هوشیار باشید تا مطمئن شوید نوشتهتان دقیقاً همان چیزی را که میخواهید بیان میکند. این موضوع به خصوص در نوشتن غیر داستانی اهمیت زیادی دارد.
برای این کار، یک فنجان قهوه بنوشید و هر جمله را مورد بررسی دقیق قرار دهید: چطور میتوانی معنای آن را شفافتر کنی و آیا میتوانی با کلمات کمتر، همین مفهوم را برسانی؟ روانی و اختصار اغلب به هم ربط دارند، پس از توضیح دادن بیش از حد خودداری کنید.
۹. خود ویرایشی جهت حذف ایرادات متن
وقتی از نوشته بیروح و فراموششدنی صحبت میکنیم، نباید از کلمات اضافی غافل شد. این کلمات کوتاه، متن شما را شلوغ کرده و خواننده را از اصل مطلب دور میکنند. لیزا لپکی، کلمات رایج را عامل اصلی شلوغی متن میداند. او به نویسندگان توصیه میکند از جملهبندی پیچیده و دور شدن از اصل مطلب خودداری کنند.
برای مثال، جملهی زیر را در نظر بگیرید:
«اندرو به انتهای زمین بازی رفت تا ببیند آیا جارو وجود دارد که بتواند از آن برای تمیز کردن تمام برگهایی که در شب افتاده بودند استفاده کند.»
لیزا این جمله را اینگونه خلاصه میکند:
«کوهی از برگها در طول شب ریخته بود، بنابراین اندرو به دنبال جارو میگشت.»
۱۰. حذف جملات تکراری
یکی از روشهای مؤثر برای ارتقاء مهارتهای نویسندگی، تحلیل دقیق نوشتههای خود برای شناسایی الگوهای تکراری است. این کار در حین نگارش پیشنویس اول، بهویژه در نگارش سریع، دشوار است؛ اما در مرحله ویرایش، بسیار سادهتر میشود. تعدادی از نوشتههای قبلی خود را (مانند مقالات، اشعار یا داستانهای کوتاه) انتخاب کرده و با استفاده از قلمهای رنگی یا هایلایتر، نمونههای زبان تکراری را مشخص کنید.
نوشتههای خود را در ابعاد مختلف بررسی کنید:
- بعد واژگانی: کلمات، افعال، قیدها یا صفتهایی که بهطور مکرر استفاده میکنید (آیا شخصیتهای داستان شما همیشه لبخند میزنند؟)
- بعد ساختاری جمله: ساختار جملهها (آیا اغلب از جملات سه بخشی استفاده میکنید؟)
- بعد ساختاری روایت: ساختار کلی داستان (آیا بهطور ناخودآگاه به فلشبکهای متعدد پناه میبرید؟)
هدف از این تمرین، شناسایی عادات زبانی شخصی شماست که در زبانشناسی به «گویش فردی» معروف است. این عادات زبانی، مانند اثر انگشت شماست و آشنایی با آنها به شما کمک میکند تا تکرارها را شناسایی و از نوشتههای خود حذف کنید.
۱۱. از عبارات تکراری پرهیز کنید
عبارات تکراری همواره چالشی جدی برای نویسندگان بوده و هستند. آنها نشاندهندهی تنبلی، تقلید و فقدان خلاقیت هستند. هر بار که از یک عبارت تکراری استفاده میکنیم، فرصتی برای خلق محتوای اصیل و ماندگار را از دست میدهیم.
مسئله اصلی ما با عبارات تکراری، صرفاً به دلیل عدم اصالت نیست. بلکه این عبارات، قدرت ماندگاری نوشتهها را به شدت کاهش میدهند. نوشتهای که مملو از عبارات تکراری باشد، بیروح و فراموششدنی خواهد بود.
۱۲. درک جایگاه کار خود
با صیقل دادن مقدمه و نتیجهگیری، گام نخست را برای درک تصویر کلی برداشتهاید. اکنون نوبت آن است که به بررسی ارتباط کار خود با سایر پژوهشها بپردازید. به عبارت دیگر، نوشتهتان را در چارچوبی گستردهتر از آثار مشابه قرار دهید.
این امر بهویژه در آثار غیر داستانی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این گونه آثار ضرورت دارد تا با ارائه دیدگاههای موافق و مخالف، پژوهشهای مرتبط و ایجاد زمینه برای ادعاهای خود، نشان دهید که کارتان بخشی از یک گفتگوی گستردهتر است. به عنوان مثال، آلن لایتمن پیش از پرداختن به نظریههای آندری لینده درباره بینهایت، نگاهی گذرا به رویکردهای سایر رشتهها در این زمینه میاندازد. با این کار، لایتمن افقهای مقاله خود را گسترش داده و به خوانندگان امکان میدهد تا تصویر بزرگتری از موضوع را مشاهده کنند.
۱۳. به خواننده خود احترام بگذارید
همیشه به یاد داشته باشید که در آن سوی نوشتههای شما یک انسانِ کنجکاو و صبور نشسته است. برای درک بهتر نیازها و انتظارات او، خود را به جای خواننده بگذارید. آیا آن پاراگراف طولانی درباره تاریخ قبیله عشایری، واقعاً به پیشبرد داستان کمک میکند؟ شاید جهانسازی جزئیات جذابی داشته باشد، اما اگر خواننده را خسته کند بهتر است حذف شود.
با ترفندهای بیمورد و پیچشهای داستانی غیرمنتظره به خواننده خود خیانت نکنید. این کار نه تنها اعتماد او را از بین میبرد بلکه ارزش نوشتههایتان را نیز کاهش میدهد. به جای دنبال کردن حواشی و جلب توجه با تیترهای اغراقآمیز روی محتوای اصلی و ارزشمند داستان تمرکز کنید.
۱۴. دریافت بازخورد از یک ویراستار
هیچکس نمیتواند بدون نقص بنویسد. بیشتر نوشتههای منتشرشده چه توسط خود نویسنده و چه توسط ویراستاران حرفهای تغییرات قابلتوجهی را تجربه میکنند. برای مثال، مجموعه داستان کوتاه کلاسیک ریموند کارور، "درباره عشق چه میگوییم"، تحت تأثیر گستردهی ویرایشهای گوردون لیش، ویراستار کارور، شکل گرفته است.
صرفنظر از اینکه چه چیزی مینویسید، بهتر است مدتی به نوشته خود فرصت دهید تا از نظر ذهنی از آن فاصله بگیرید و سپس با نگاهی تازه آن را بازبینی کنید. وضوح معنا، عبارات، ساختار کلی، لحن و فضای کلی نوشته را ارزیابی کرده و با تصویری که هنگام نوشتن در ذهن داشتید مقایسه کنید.
۱۵. پذیرای انتقاد سازنده باشید

وقتی اثری را منتشر میکنید، در واقع آن را در معرض دید جهان قرار میدهید. همراه با تحسینها، انتقادهایی نیز نصیبتان خواهد شد. اما اگر خود را از شنیدن همه آنها محروم کنید هرگز به نویسندهای بهتر تبدیل نخواهید شد. برخی انتقادها شاید بیاساس باشند، اما برخی دیگر میتوانند راهنمای ارزشمندی برای بهبود قلمتان باشند. با آغوش باز به انتقادهای سازنده رو کنید تا شاهد شکوفایی نوشتههای خود باشید.
۱۶. با شرکت در یک دوره نویسندگی، در حرفه خود سرمایهگذاری کنید
کلاسها و دورههای متنوعی وجود دارند که میتوانید برای یادگیری ساختاریافتهتر در آنها شرکت کنید. اگر به دنبال ارتقای جدی مهارتهای نویسندگی خود هستید، چه نویسنده، روزنامهنگار، نویسنده سایه یا نویسنده آزاد باشید، شرکت در یک دوره به شما امکان دسترسی به دانش و تجربیات ارزشمند حرفهایهای باسابقه را میدهد. علاوه بر این، در یک دوره حضوری میتوانید با مربیان باتجربه و افرادی با علایق مشابه آشنا شوید و از تعامل با آنها بهرهمند شوید.
۱۷. همکلامی با نویسندگان دیگر
همراهی همیشه لذتبخشتر است. چه به گروهی محلی از نویسندگان بپیوندید، چه در حلقه نقد شرکت کنید یا به گروهی آنلاین در تلگرام بپیوندید، داشتن دوستان نویسنده به شما این امکان را میدهد تا ایدههایتان را با آنها در میان بگذارید، در لحظات تردید و ناامنی از حمایت آنها بهرهمند شوید، الهام بگیرید و سختتر کار کنید و از نظرات و پیشنهادات آنها برای بهبود پروژهتان استفاده کنید. تمام اینها برای ارتقای مهارتهای نویسندگی شما ضروری هستند!
۱۸. نوشتن پیوسته: کلید تسلط بر قلم
نوشتن نیازمند ارادهای آهنین و نظم بالایی است، به ویژه وقتی روی یک اثر بلند مانند کتاب یا مجموعهای کار میکنید. طبیعی است که گاهی اوقات همه چیز طبق برنامه پیش نرود و احساس ناامیدی، بیحوصلگی، دلسردی یا حتی درماندگی موقت به سراغتان بیاید. اینها همه بخشی از پروسهی خلاقانهی نوشتن هستند. در چنین مواقعی، با خودتان مهربان باشید اما تسلیم نشوید.
نویسندگان اغلب سرسختترین افراد هستند. پس به نوشتن ادامه دهید، فارغ از ناامنیها، شکستهای شخصی یا قضاوتهای دیگران. اگر این کار شما را نویسنده نمیکند، پس چه چیزی میتواند؟
۱۹. به ایدههای خود پایبند باشید، اما نه به هر قیمتی
ایدههایتان هیجانانگیز خواهند بود، اما همیشه شاهکار نخواهند بود. برخی را میتوان با ویرایش جدی اصلاح کرد. برخی دیگر، نه چندان. این را به عنوان یک واقعیت بپذیرید و اجازه دهید ایدههای ناموفق در گذر زمان فراموش شوند.
میدانیم این با توصیه قبلی ما متناقض به نظر میرسد، اما به غریزه خود اعتماد کنید تا تصمیم بگیرید که آیا ارزش دارد به یک پروژه خاص ادامه دهید یا خیر. مثلاً، اگر اشتیاق اولیهای که برای شروع یک پروژه داشتید، از بین رفته است، دیگر فایدهای ندارد بخواهید آن را احیا کنید. همچنین، اگر چیزی را صرفاً به این دلیل شروع کردهاید که احساس میکردید باید آن را بنویسید و اکنون دیگر با شما ارتباط برقرار نمیکند، بهتر است آن را رها کنید. اگر راهی برای احیای آن نمیبینید، به ایدههای جدید بپردازید.
۲۰. شکست را بپذیرید تا نویسنده بهتری شوید
درست همانطور که باید با انتقادها کنار بیایید، قطعا با رد شدن و شکست هم روبهرو خواهید شد. چه توسط افراد این حوزه رد شوید، چه نتوانید کتابی منتشر کنید، چه داستانها، طرحها یا شعرهایتان رد شوند، به یاد داشته باشید که شکست بخشی جداییناپذیر از زندگی یک نویسنده است و ارزش شما را تعیین نمیکند.
مطمئن باشید که همه نویسندگان، حتی موفقترین آنها، با شکست مواجه میشوند. یکی از بهترین مثالها، رزومه شکستهای پروفسور یوهانس هاوشوفر است. او فهرستی از تمام برنامهها، جوایز و موقعیتهایی که در رسیدن به آنها ناکام شده بود، منتشر کرد تا نشان دهد شکست برای همه اتفاق میافتد. رمان «شاگی بین» که برنده جایزه بوکر شد، قبل از انتشار ۳۲ بار رد شد.
شما نیازی به تأیید دیگران ندارید تا نویسنده باشید. اگر خودتان باور دارید که نویسنده هستید و مینویسید، پس شما یک نویسنده هستید.
امیدواریم این نکات به شما کمک کند تا نویسنده بهتری شوید. تلاش شما قابل تحسین است و من به شما اطمینان دارم.