آیا شما هم از ادبیاتی که منطقی و عقلانی باشد خوشتان میآید؟ اگر جوابتان مثبت است، احتمالاً از جنبش ادبی نئوکلاسیک خوشتان خواهد آمد. این جنبش از حدود سال ۱۶۰۰ میلادی شروع شد و تا حدود ۱۰۰ سال بعد ادامه داشت. در این دوره، نویسندگان و شاعران به نوشتن آثاری روی آوردند که:
- رسمیتر و سختگیرانهتر از نظر ساختار و قواعد بودند.
- بیشتر به مسائل اخلاقی توجه داشتند.
- به انتقاد از جامعه و نابرابریها میپرداختند.
ادبیات نئوکلاسیک با ادبیات دوره رنسانس که قبل از آن بود، تفاوت زیادی داشت. نویسندگان نئوکلاسیک برای نوشتن آثارشان، از ایدهها و روشهای نویسندگان یونان و روم باستان الهام میگرفتند.
معنی نئوکلاسیک
نئوکلاسیک یک جنبش هنری و ادبی بود که حدوداً از اوایل قرن ۱۷ تا اواخر قرن ۱۸ میلادی رواج داشت و تاثیر زیادی بر فرهنگ آن زمان گذاشت.
دربارهی زمان دقیق شروع این جنبش بین محققان اختلاف نظر وجود دارد. دو دیدگاه اصلی وجود دارد:
- دیدگاه اول: نئوکلاسیک از اوایل دهه ۱۶۰۰ شروع شد.
- دیدگاه دوم: شروع نئوکلاسیک به سال ۱۶۶۰ نزدیکتر است، یعنی زمانی که دورهی بازگشت سلطنت در انگلستان آغاز شد.
به هر حال، هر کدام درست باشد، این دو دیدگاه به هم نزدیک هستند و همپوشانی زیادی دارند.
نئوکلاسیک در کل اروپا، به خصوص در انگلستان رواج پیدا کرد و پیشرفتهای زیادی در ادبیات انگلیسی در این دوره اتفاق افتاد.
نویسندگان نئوکلاسیک سعی میکردند از هنر و ادبیات یونان و روم باستان تقلید کنند. به این آثار اصلی یونانی و رومی، آثار کلاسیک میگفتند. نئوکلاسیکها این شکلهای هنری قدیمی را برای زمان خودشان بازسازی کردند.
یکی از دلایل این گرایش به دوران باستان، تورهای بزرگی بود که در آن زمان در اروپا رایج شده بود. در این تورها، هنرمندان و نویسندگان جوان به کشورهای یونان و روم باستان سفر میکردند و با فرهنگ و هنر آن دوران آشنا میشدند و بعداً از آن در آثار خودشان استفاده میکردند.
تورهای بزرگ: سفرهای آموزشی به کشورهای اروپایی، به خصوص ایتالیا، فرانسه و یونان بود که معمولاً برای جوانان ثروتمند در قرنهای ۱۷ و ۱۸ میلادی برگزار میشد. هدف از این سفرها، آشنایی با فرهنگ و هنر این کشورها بود.
نئوکلاسیک با دورهی رنسانس تفاوتهای مهمی داشت. ادبیات رنسانس بیشتر روی اهمیت فرد و خوبی ذاتی انسان تاکید داشت، اما ادبیات نئوکلاسیک به مسائل کلیتر و جهانی میپرداخت و انسانها را پیچیدهتر و دارای نقص نشان میداد.
همچنین، دورهی نئوکلاسیک همزمان با عصر روشنگری بود. اصول و ایدههای عصر روشنگری بر نوشتههای نئوکلاسیک تاثیر گذاشت. نویسندگان نئوکلاسیک هنجارهای اجتماعی و فرهنگی را زیر سوال میبردند و به دنبال ایدههای جدیدی دربارهی برابری بودند.
رنسانس
دورهای در تاریخ اروپا از قرن ۱۴ تا ۱۶ میلادی بود که با احیای هنر و علم مشخص میشود. در این دوره، ادبیات، هنر و تئاتر به شدت پیشرفت کردند و اروپا به سمت مدرن شدن حرکت کرد. رنسانس انگلیسی بیشتر بر ادبیات و تئاتر تمرکز داشت، در حالی که رنسانس ایتالیایی بیشتر به هنرهای تجسمی توجه میکرد.
عصر روشنگری
یک جنبش فلسفی، اجتماعی و فرهنگی در قرنهای ۱۷ و ۱۸ میلادی بود که نقطه عطفی در تاریخ اروپا محسوب میشود. در این دوره، هنجارهای قدیمی زیر سوال رفتند و قدرت پادشاهان و رهبران مذهبی به چالش کشیده شد.
در عصر روشنگری، علم هم پیشرفت زیادی کرد و ایدههای برابری به شدت مورد توجه قرار گرفتند. انقلاب آمریکا و انقلاب فرانسه که هر دو بر پایهی ایدههای برابری بودند، در همین دوره اتفاق افتادند.
دورهی نئوکلاسیک را معمولاً به سه دورهی اصلی تقسیم میکنند:
- دورهی بازگشت سلطنت: از اواسط قرن ۱۷ تا اوایل قرن ۱۸ میلادی. این دوره با سلطنت چارلز دوم مشخص میشود و دورهی آزادیهای اجتماعی و فرهنگی بود که بعد از دورهی سختگیریهای مذهبی قبلی به وجود آمد.
- دورهی آگوستوسی: نیمهی اول قرن ۱۸ میلادی. این دوره به نام آگوستوس، امپراتور روم باستان نامگذاری شده است و نشاندهندهی تاثیر هنر و ادبیات روم باستان در این دوره است.
- عصر جانسون: نیمهی دوم قرن ۱۸ میلادی. این دوره به نام ساموئل جانسون، نویسندهی مشهور انگلیسی نامگذاری شده است. نوشتههای این دوره نسبت به دورههای قبلی نئوکلاسیک، کمتر رسمی و بیشتر پیشرو بودند.
رویکرد نئوکلاسیک در نویسندگی
نویسندگان نئوکلاسیک، با وجود تفاوتهایی که در آثارشان داشتند، رویکرد مشابهی به نویسندگی داشتند. در جدول زیر، ویژگیهای اصلی نوشتههای نئوکلاسیک را میبینید:
ویژگی | توضیح |
نظم و ساختار | نوشتههای نئوکلاسیک معمولاً ساختار رسمی و دقیقی داشتند و برخلاف نوشتههای دورهی رنسانس، آزاد و بیقاعده نبودند. |
توجه به مسائل اجتماعی | برخلاف دورهی رنسانس که بیشتر به فرد توجه میشد، در نئوکلاسیک مسائل اجتماعی به طور جدی بررسی میشدند. این موضوع نشاندهندهی انقلابهای اجتماعی آن زمان در اروپا بود و مردم میخواستند این مسائل در ادبیات هم دیده شوند. |
شخصیتهای دارای نقص | نئوکلاسیک، انسانگرایی دورهی رنسانس را مدرنتر کرد. در رنسانس، انسانها ذاتاً خوب تصور میشدند، اما در نئوکلاسیک، انسانها پیچیدهتر و دارای نقص نشان داده میشدند، یعنی هم توانایی انجام کارهای خوب و هم کارهای بد را داشتند. |
وامگیری از دوران باستان | یکی از ویژگیهای اصلی نئوکلاسیک، استفاده از آثار نویسندگان یونان و روم باستان بود. نویسندگان نئوکلاسیک از ژانرها، تکنیکها و موضوعات آن دوره در نوشتههای خود استفاده میکردند. |
تاکید بر منطق و عقلانیت | نوشتههای نئوکلاسیک بیشتر بر دیدگاههای منطقی و عاقلانه تمرکز داشتند. نویسندگان نئوکلاسیک سعی میکردند مسائل را منطقی تحلیل کنند و بیشتر به دانش و عقل اهمیت میدادند تا به مذهب و احساسات. |
نمونههایی از ادبیات نئوکلاسیک
ادبیات نئوکلاسیک معمولاً شامل نوشتههای رسمی و منطقی بود که به مسائل اجتماعی میپرداختند و از دوران باستان الهام میگرفتند. در ادامه، چند نمونه از این آثار را معرفی میکنیم:
۱. ولپون (۱۶۰۶)
ولپون یک نمایشنامه از بن جانسون، شاعر و نمایشنامهنویس انگلیسی است. این نمایشنامه یکی از دلایلی است که بعضی از محققان معتقدند نئوکلاسیک از اوایل قرن ۱۷ شروع شده است. ولپون که در سال ۱۶۰۶ منتشر شد، از آثار یونان و روم باستان تقلید کرده است.
داستان نمایشنامه دربارهی شخصیتی به نام ولپون است که در زبان ایتالیایی به معنی روباه است. ولپون سعی میکند سه مرد را که میخواهند بعد از مرگش ثروتش را به ارث ببرند، فریب دهد. این سه مرد ولتوره، کورباچو و کوروینو نام دارند. داستان در شهر ونیز اتفاق میافتد و پر از نقشههای پیچیده و خندهدار است. ولپون خودش را به مریضی میزند تا این سه مرد را گول بزند و هر کدام از آنها به طریقی فریب میخورند تا ثروت ولپون را به دست بیاورند. اما در آخر، هیچکدام از آنها به خوشبختی نمیرسند.
این نمایشنامه یک اثر طنز است. طنز ( Satire) یکی از ژانرهای محبوب در یونان و روم باستان بود. نمایشنامهی ولپون ویژگیهای زیادی از ادبیات نئوکلاسیک را نشان میدهد. همهی شخصیتهای نمایشنامه دارای نقص هستند و تصویری واقعی و پیچیده از انسانها ارائه میدهند. همچنین، در پایان نمایشنامه منطق و عدالت حاکم میشود و شخصیتهایی که طمعکار بودهاند، مجازات میشوند و به عنوان الگوی بد معرفی میشوند.
طنز (Satire): نوعی اثر ادبی که از مسخره کردن و بزرگنمایی برای انتقاد از چیزی استفاده میکند. طنزها معمولاً شخصیتهای معروف، گروههای اجتماعی یا رفتارهای اجتماعی را مسخره میکنند و میتوانند برای اعتراض به چیزهایی که در جامعه پذیرفته شدهاند به کار بروند. یک مثال از طنز در ادبیات، نمایشنامهی رویای شب نیمهی تابستان (۱۶۰۵) اثر ویلیام شکسپیر است.
۲. سفرهای گالیور (۱۷۲۶)
سفرهای گالیور یک رمان هجوآمیز از نویسندهی ایرلندی، جاناتان سوییفت است. داستان دربارهی لموئل گالیور، یک جراح و دریانورد است که به کشورهای مختلف سفر میکند و نژادها و گونههای جدیدی را کشف میکند. گالیور به کشورهای مختلفی میرود که هر کدام موجودات غیر انسانی خاص خودشان را دارند.
به عنوان مثال، او به لیلیپوت میرسد، جزیرهای که ساکنان آن لیلیپوتیها هستند، موجوداتی که فقط چند سانتیمتر قد دارند. سوئیفت این موجودات را مسخره و بیمنطق نشان میدهد که اختلافات سیاسیشان بر سر چیزهای بیاهمیتی مثل نوع کفش است. در واقع، سویفت با این داستان به نظام سیاسی سطحی و بیارزش بریتانیا در آن زمان انتقاد میکند.
آخرین گونهی جدیدی که گالیور با آن روبرو میشود، هوییهنهنمها هستند، نژادی از اسبهای بسیار باهوش که منطق و عقلانیت را بالاتر از هر چیز دیگری قرار میدهند. اسبها از دیدن گالیور تعجب میکنند، چون او به نظر میرسد نسخهی پیشرفتهتری از یاهوها باشد، گونهی دیگری که در جزیرهی آنها زندگی میکند. یاهوها شبیه انسانها هستند، اما در واقع کثیف، خشن و وحشی هستند. در نهایت، گالیور به انگلستان برمیگردد، در حالی که از همهی چیزهایی که دیده و یاد گرفته ناراحت و ناامید شده است.
ر پایان رمان سوییفت، گالیور همهی امیدش را به انسانیت از دست میدهد و فکر میکند که حق با هوییهنهنمها بوده که یاهوها را اینقدر بد قضاوت کردهاند. در انگلستان، او خودش را از دیگران جدا میکند، دور و برش را پر از اسب میکند و فقط با آنها ارتباط برقرار میکند.
رمان سفرهای گالیور پر از ویژگیهای ادبیات نئوکلاسیک است. مثل نمایشنامهی ولپون، استفاده از هجو و طنز در این رمان هم از دوران باستان الهام گرفته شده است، چون هجو و طنز در یونان و روم باستان خیلی محبوب بوده است. رمان سوییفت همچنین مسائل اجتماعی مختلفی را از طریق گونههای مختلفی که گالیور با آنها روبرو میشود، بررسی میکند. این گونهها به صورت نمادین استفاده شدهاند.
شخصیتهای یاهوها نشاندهندهی نقصهای مختلف انسانها هستند و به طور ضمنی میگویند که انسانها آنقدر که فکر میکنند پیشرفته و منطقی نیستند. در مقابل، عقلانیت، منطق و بیاحساسی هوییهنهنمها تحسین میشوند و گالیور فکر میکند که فقط هوییهنهنمها راه درست زندگی را پیدا کردهاند. این همان درس اخلاقی است که سوییفت میخواهد به خوانندگانش منتقل کند.
استعاره (Metaphor): یک آرایهی ادبی که در آن چیزی به طور نمادین نشاندهندهی چیز دیگری است، حتی اگر این دو چیز به طور واقعی به هم ربطی نداشته باشند. از استعارهها میتوان برای برجستهتر کردن یک معنی عمیقتر در یک نوشته استفاده کرد.
شعر نئوکلاسیک
شعر نئوکلاسیک هم ویژگیهای مشترک زیادی با ادبیات نئوکلاسیک داشت. این شعرها از شکلها و تکنیکهای شعر یونان و روم باستان الهام میگرفتند و به مسائل اجتماعی گستردهتر میپرداختند. شاعران نئوکلاسیک هم مثل نویسندگان آن دوره، از ساختارهای رسمی و دقیق استفاده میکردند.
الکساندر پوپ و جان درایدن دو شاعر اصلی این دوره بودند. در زیر، ویژگیهای رایج شعر نئوکلاسیک را میبینید:
- ساختار رسمی و سنجیده
- فقدان احساسات و تصاویر عاشقانه
- دیدگاههای عقلانی و منطقی
- اشاره به دوران باستان
- اشاره به کتاب مقدس
- داشتن درس اخلاقی
Heroic couplets یکی از فرمهای اصلی شعر نئوکلاسیک بودند. این فرم به دو سطر شعر پشت سر هم و همقافیه گفته میشود که با وزن خاصی به نام ایامبیک پنتامتر نوشته میشوند. ایامبیک پنتامتر نوعی وزن شعر است که هر سطر آن پنج بخش دارد و هر بخش از یک هجای غیرتکیهدار و یک هجای تکیهدار تشکیل شده است. این وزن شعری را ویلیام شکسپیر مشهور کرد.
پوپ و درایدن معمولاً از این فرم در آثارشان استفاده میکردند و اغلب در این بیتها درس اخلاقی یا نکتهی زیرکانهای را بیان میکردند.
نقد اجتماعی در نئوکلاسیسم
یکی از ویژگیهای مهم ادبیات نئوکلاسیک، انتقاد از هنجارها و نابرابریهای اجتماعی بود. نئوکلاسیکها معمولاً هدف آموزشی داشتند و میخواستند درس خاصی را به مخاطبان خود بیاموزند. آنها با احساسات شدید و بینظمی مخالف بودند و به خوانندگانشان توصیه میکردند که با منطق و عقل به زندگی نگاه کنند. همچنین، آنها قدرت کلیسا، حکومتها و پادشاهان را به چالش میکشیدند.
اما دورهی نئوکلاسیک فقط حدود ۱۵۰ سال طول کشید و بعد از آن، جنبش ادبی رمانتیسیسم ظهور کرد که کاملاً برعکس نئوکلاسیک بود. رمانتیسیسم دوباره به فردگرایی برگشت و خلاقیت، احساسات و زیبایی را بالاتر از هر چیز دیگری قرار داد.