رمانتیسم در ادبیات، بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین جنبشهای فکری و هنری، با تأکید بر احساسات، تخیل و فردگرایی، مسیر تازهای را در تاریخ ادبیات گشود.
این جنبش که در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم به اوج خود رسید، واکنشی بود به عقلگرایی عصر روشنگری و پیشرفتهای صنعتی که از دیدگاه رمانتیکها، روح انسان و طبیعت را تحتالشعاع قرار داده بود. رمانتیسم با ارج نهادن به زیباییهای طبیعت، ستایش عواطف انسانی و کاوش در اعماق ناخودآگاه، ادبیات را از چارچوبهای سخت و کلیشهای رها ساخت و به عرصهای برای بیان آزادانه و صمیمانه احساسات تبدیل کرد. این مقاله نگاهی عمیق به ویژگیها، فلسفه و تأثیرات این جنبش در ادبیات دارد و به بررسی میراث آن در آثار نویسندگان و شاعران بزرگ میپردازد.
تعریف رمانتیسم
رمانتیسیسم یک جنبش هنری گسترده بود که هنرهای تجسمی، ادبیات، شعر، فلسفه و حتی سیاست را در بر میگرفت. برای درک بهتر رمانتیسم ابتدا بهتر است به دوران قبل از آن نگاهی بیندازیم. قرن ۱۸ میلادی شاهد محبوبیت شاعران آگوستین بود که در چارچوب سنت کلاسیک شعر میسرودند. اشعار آنها بیشتر به فلسفه، سیاست و طنز میپرداخت؛ به عبارت دیگر، از ذهن سرچشمه میگرفت.
شعر رمانتیک با یک چرخش ۱۸۰ درجهای به این رویکرد واکنش نشان داد. شعر رمانتیک درباره عشق، طبیعت و احساسات است و میتوان گفت که از قلب سرچشمه میگیرد. رمانتیسیسم همچنین از انقلاب فرانسه الهام گرفت و از آن مضامینی چون آزادی و برابری را وام گرفت.

انقلاب فرانسه (۱۷۸۸-۸۹) یک دوره تحول سیاسی در فرانسه بود که در آن کارگران و دهقانان علیه اشراف قیام کردند تا نظام قدیمی را سرنگون کنند. این انقلاب با اعدام لوئی شانزدهم و همسرش ماری آنتوانت به اوج خود رسید.
بیایید نگاهی به تفاوت بین شعر آگوستین و شعر رمانتیک بیندازیم.
فلسفه رمانتیسم و مقایسه آن با کلاسیکگرایی در شعر
فلسفه رمانتیسم به عنوان واکنشی به فیلسوفانی مانند کانت شکل گرفت که معتقد بودند یک حس مشترک اخلاقی و زیباییشناختی وجود دارد که مستقل از وجود یا عدم وجود خدا است. این دیدگاه با جنبش رمانتیک ارتباط دارد زیرا ایده وجود یک پاسخ واحد و مطلق برای همه پرسشها (یعنی پاسخی که خدا ارائه میداد) را رد میکند. در ادامه به تفاوتهای بین شعر آگوستوسی/کلاسیک و رمانتیک میپردازیم.
ویژگیهای شعر قرن هجدهم/آگوستوسی | ویژگیهای شعر رمانتیسم |
طنزآمیز و تقلیدکننده از آثار کلاسیک (به ویژه یونان باستان) - نیازمند دانش پیشین برای درک کامل است. | خلاقانه و مستقل - اغلب به آثار کلاسیک اشاره میکند اما عمدتاً بدون دانش قبلی قابل خواندن است. |
فکری و تجربی - مبتنی بر این ایده که یک حقیقت واحد قابل کشف وجود دارد. | ذهنی و نشأت گرفته از احساسات شاعر - قابلیت تفسیرهای متعدد و متنوع را دارد. |
زبان رسمی و متعالی. | زبان اغلب ساده و عامیانه. |
طرحهای آرایهای کلاسیک و سختگیرانهتر مانند دوبیتیهای قهرمانانه. | استفاده از طیف گستردهای از طرحهای آرایهای و وزنها. |
برخی از اندیشمندان و نویسندگان کلیدی جنبش رمانتیسم عبارتاند از:
- ویلیام وردزورث (۱۷۷۰-۱۸۵۰)
- ویلیام بلیک (۱۷۵۷-۱۸۲۷)
- ساموئل تیلور کولریج (۱۷۷۲-۱۸۳۴)
- لرد بایرون (۱۷۸۸-۱۸۲۴)
- جان کیتس (۱۷۹۵-۱۸۲۱)
این نویسندگان با آثار یکدیگر آشنا بودند و از کارهای همدیگر الهام میگرفتند. بسیاری از مشهورترین و شناختهشدهترین اشعار جهان حاصل تلاشهای این گروه از شاعران است. شما احتمالا آثاری چون "Ozymandias" (شلی، ۱۸۱۸)، "Ode to a Nightingale" (کیتس، ۱۸۱۹)، "'The Rime of the Ancient Mariner" (کولریج، ۱۸۰۰) و "'The Tyger" (بلیک، ۱۷۹۴) را میشناسید.
معمولاً آغاز جنبش رمانتیسم در ادبیات را به سال ۱۷۹۸ و انتشار "Lyrical Ballads" توسط ویلیام وردزورث و ساموئل تیلور کولریج نسبت میدهند. اما میتوان استدلال کرد که ریشههای شعر رمانتیک به مجموعه "Songs of Innocence" ویلیام بلیک در سال ۱۷۸۹ بازمیگردد. اشعار این مجموعهها، سرشار از تخیل و قدردانی عمیق از طبیعت و نظم طبیعی بودند و از لحاظ احساسی تفاوت چشمگیری با اشعار پیشین داشتند. این آثار تأثیر شگرفی بر ادبیات گذاشتند و در طول ۲۰ سال آینده، جنبش رمانتیسم با ادامه فعالیت این شاعران، رشد و تحول یافت.
ویژگیهای رمانتیسم
وردزورث در پیشگفتار ویرایش دوم مجموعه شعرهای «Lyrical Ballads»، دیدگاه خود درباره شعر را اینگونه خلاصه میکند: «فوران خودجوش احساسات نیرومند».
این جمله، رمانتیسم را به خوبی توصیف میکند؛ احساسات در مرکز توجه قرار دارند و هیچ قاعدهای وجود ندارد! رمانتیکها همچنین به کاوش در ماوراءالطبیعه و اسطورهها پرداختند و مرز میان واقعیت و خیال را محو کردند. با نگاهی به چند نقل قول، درک بهتری از این جریان ادبی پیدا خواهید کرد.
همچون ابری٬ تنها و سرگردان
شناور بر فراز درهها و تپهها
پرسه میزدم
ناگهان ازدحامی چشمانم را ربود
دسته ای از نرگسهای زرین
تنها و سرگردان همچون ابری – ویلیام وردزورث ( ترجمه هیوا عزیزی ورکی)
وردزورث در این قطعه شعر با استفاده از استعاره خود را به ابری تنها تشبیه میکند. این تشبیه، او را به عنصری از طبیعت بدل کرده و پیوند عمیقی میان شاعر و جهان هستی برقرار میسازد. از سوی دیگر، با تشبیه گلهای نرگس به جمعیتی بزرگ و لشگری طلایی، شاعر به این گلها ویژگیهای انسانی بخشیده است (تکنیک تشخیص). این دو تکنیک ادبی، به وردزورث امکان میدهند تا به کاوش در جایگاه انسان در جهان بپردازد و احساس تعلق و شگفتی انسان در مواجهه با طبیعت را به تصویر بکشد.
این رویکرد، یکی از ویژگیهای بارز شعرهای وردزورث است. اگرچه تمام شاعران دوره رمانتیک به طبیعت توجه داشتند، اما وردزورث به طور ویژه به این موضوع پرداخته است و طبیعت را به عنوان منبع الهام و آرامش برای انسان به تصویر کشده است.

زیبایی، حقیقت است
و حقیقت، زیبایی است—این همه آن است
که تو در این کره خاکی میدانی
و همه آنچه نیاز به دانستنش داری.
قصیده ای در باب گلدان یونانی - جان کیتس
این نقل قول از کیتس نشانه بارزی از رمانتیسیسم است و یکی از باورهای اصلی رمانتیکها را خلاصه میکند: زیبایی مهمترین عنصر در هر نوع هنری است.
در این شعر، کیتس کوزهای را در نظر میگیرد که حدود دو هزار سال پیش ساخته شده است و چقدر بعید بوده که تا زمان او سالم بماند. او نتیجه میگیرد که این کوزه به دلیل زیباییاش دوام آورده است و زیبایی را نیرویی فوقالعاده قدرتمند نشان میدهد.
این دیدگاه با خلاصهای که از شعر آگوستانی داریم همخوانی دارد. شاعران آگوستانی برخلاف رمانتیکها، کمتر به زیباییشناسی اهمیت میدادند و به همین دلیل در قرن بیست و یکم شهرت کمتری دارند. آیا این اتفاقی است؟ شما قضاوت کنید!
هیچ چیز دیگر نیست. گرداگرد زوال
آن ویرانه غول پیکر، بی کران و بی آب و علف،
شن ها و دیگر هیچ تا بیکران گسترده اند.
پرسی بیش شلی، "اوزیماندیاس" (۱۸۱۸)
این شعر مثالی عالی از مفهومی به نام "عظمت" یا "والا" (Sublime) است. عظمت تجربهای است از چیزی که بسیار فراتر از درک ماست، مانند منظرهای وسیع و وحشی یا گذر زمانی نامحدود. عظمت هم شگفتزدهکننده است و هم ترسناک، زیرا به ترس ذاتی انسان از آنچه نمیتوانیم درک کنیم دامن میزند.
شاعران رمانتیک به دلیل مقیاس حماسی طبیعت و طغیان احساساتی که برمیانگیزد، به شدت به مفهوم عظمت علاقهمند بودند. شلی در "اوزیماندیاس"، با نشان دادن اینکه حتی "شاه شاهان" در مقیاس بزرگ هستی بیمعنی است، زیرا زمان و بیابان بیرحم بسیار بزرگتر و قدرتمندتر از هر چیزی هستند که یک انسان میتواند به دست آورد یا تصور کند، بر عظمت تأکید میکند.

آشنایی با چهرههای برجسته رمانتیسم
ویلیام بلیک
ویلیام بلیک، متولد 1757، یکی از پیشگامان بزرگ جنبش رمانتیسم بود. او که به عنوان یک شاعر، نقاش و حکاکی فعالیت میکرد، تنها به شعر اکتفا نکرد. در اوایل زندگی، حکاکی منبع درآمد او بود. در سال 1783، بلیک مجموعه "Poetical Sketches" را منتشر کرد که شباهت بیشتری به آثار طنزآمیز و سیاسی پیشینیانش داشت.
اما نقطه عطف بزرگ در جنبش رمانتیسم با انتشار "Songs of Innocence" در سال 1789 رقم خورد. پنج سال بعد، در سال 1794، او "Songs of Experience" را منتشر کرد که دربرگیرنده شعر نمادین و شناختهشده "Tyger" بود. بلیک تا زمان مرگش در سال 1827 به خلق آثار ادامه داد و شعر "اورشلیم" (1808) را سرود.
برخلاف بسیاری از رمانتیکهای دیگر، اشعار بلیک ارتباط عمیقی با دین داشت. او معتقد بود که خدا در همه چیز و همه کس حاضر است و این باور، عشق او به جهان هستی را شکل داده بود.
ویلیام وردزورث و ساموئل تیلور کولریج
این دو شاعر، جفتی پویا و تأثیرگذار بودند. با تنها دو سال اختلاف سنی، ملاقات آنها با یکدیگر بسیار برای ادبیات سرنوشتساز بود و منجر به انتشار مجموعه شعر مهمی به نام Lyrical Ballads شد که نقطه عطفی در دوره رمانتیک اولیه به شمار میرود.
ویلیام وردزورث در سال ۱۷۷۰ در منطقه دریاچهای کومبریا متولد شد. زادگاهش، با طبیعت بکر و زیباییهای خاص خود، الهام بخش بسیاری از اشعار او بود. ساموئل تیلور کولریج نیز در سال ۱۷۷۲ در دِوون به دنیا آمد، اما پیش از ملاقات با وردزورث در سال ۱۷۹۵، برای تحصیل به کمبریج و لندن رفت. این دو شاعر با همکاری یکدیگر، تأثیر عمیقی بر آثار هم گذاشتند؛ تا جایی که برخی از سطرهای شعر معروف کولریج، "The Rime of the Ancient Mariner"، مستقیماً توسط وردزورث نوشته شده است.
از جمله مشهورترین اشعار وردزورث میتوان به I Wandered Lonely as a Cloud, A Slumber did My Spirit Seal و حماسه خودزندگینامهای بلند او "The Prelude" اشاره کرد. کولریج نیز با اشعاری همچون Kubla Khan"، The Eolian Harp" و البته The Rime of the Ancient Mariner' شناخته میشود.
The Rime of the Ancient Mariner یکی از طولانیترین سرودههای ساموئل تیلور کولریج است. این منظومه حماسی روایت دریانوردی را روایت میکند که با کشتن یک پرنده دریایی به نام آلباتروس نفرینی هولناک بر خود و خدمهاش وارد میکند. همقطارانش یکی پس از دیگری جان میبازند و او را در تنهایی مطلق رها میکنند. اما عذاب او به همینجا ختم نمیشود؛ ارواح مردگان از آن سوی مرز مرگ او را آزار میدهند و در صحنهای دراماتیک، مرگ و زندگی بر سر سرنوشت او قمار میکنند.
کولریج در این اثر به کاوش در مفاهیمی چون گناه، تغییر در دیدگاه و رابطهی انسان با طبیعت میپردازد. عبارت مشهور "آلباتروس دور گردن" که به معنای باری سنگین و غیرقابل رهایی است، برای نخستین بار در این منظومه به کار رفته و از آن پس به یکی از اصطلاحات رایج زبان انگلیسی تبدیل شده است.
لرد بایرون
«دیوانه، بدذات، و خطرناک برای شناختن» - این توصیفی است که یکی از معشوقههای جورج گوردون بایرون زمانی درباره او به کار برد. بایرون که در سال ۱۷۸۸ متولد شد، به عنوان مردی خوشتیپ و زندوست شهرت داشت و این ویژگیها به وضوح در آثارش نمود پیدا میکند. اشعار او که اغلب ریشه در تجربیات شخصی خود شاعر دارند، به احساساتی همچون عشق، شهوت، طردشدگی، بیگانگی و سرخوردگی میپردازد.
بایرون به استفاده از ساختارهای شعری پیچیده شهره بود و با ترکیب قافیهها و وزنهای مختلف، اشعاری خلق میکرد که از نظر موسیقایی و حسی بسیار لذتبخش بودند. برای درک بهتر این موضوع میتوانید به یکی از مشهورترین اشعار او She Walks in Beauty نگاهی بیندازیم. این شعر با چهارپایهی یامبیک سروده شده است؛ یک قالب شعری نادر که به دلیل دشواری و پیچیدگی آن کمتر مورد استفاده قرار میگیرد. انتخاب بایرون برای استفاده از این قالب شعری دشوار و موفقیت او در اجرای آن، بهوضوح نشاندهندهی مهارت و استعداد شاعرانهی اوست.
جان کیتس
جان کیتس در سال ۱۷۹۵ متولد شد و در ۲۵ سالگی در سال ۱۸۲۱ از دنیا رفت؛ اما مقدار کاری که در این سالها انجام داد بسیار شگفتانگیز است.
بسیاری از اشعار او به گذرا بودن و این ایده که همه چیز تنها میتواند برای مدت کوتاهی دوام داشته باشد گرایش داشتند. او از این واقعیت که عشقش به فانی براون، دوست دخترش، نمیتوانست برای همیشه پایدار بماند، بهشدت ناامید بود (به شعر Bright Star مراجعه کنید). همچنین، او از این ایده که ممکن است قبل از آنکه بتواند بهطور کامل به پتانسیل هنری خود دست یابد، بمیرد، وحشت داشت (به شعر When I have Fears that I May Cease to Be مراجعه کنید).
متأسفانه، بهنظر میرسد این ترسها محقق شدهاند. او در سال ۱۸۲۰ به سل مبتلا شد و در سال ۱۸۲۱ در رم جایی که برای بهبودی به آنجا رفته بود درگذشت. بسیاری از اشعار او تا سالها پس از مرگش منتشر نشد. او از شکست خود بهعنوان یک هنرمند آنقدر مطمئن بود که روی سنگ قبرش نوشت: «اینجا کسی آرمیده که نامش بر روی آب نوشته شده بود.»